سلام؛
این هفته می خوام رک و پوست کنده حرف بزنم.بدون هیچ گوشه و کنایه ای!
از اولی که این وبلاگ رو راهش انداختم قصدم این بود همه چیز تو وبلاگم بنویسم اما هر چیزی رو ننویسم!مطالب متنوعی که می نوشتم از همهی زمینه ها بود:اجتماعی،طنز،فرهنگی،مذهبی و... اما دوست داشتم کنار این مطالب کمی سیاست رو هم تو وبلاگ جا بدم.اما نه این که اینجا رنگ و بوی سیاست بگیره.ولی می خواستم یه وقت بعضی ها فکر نکنند که دین از سیاست جداست...
این قدر بعضی ها رفتن تو نخ انتخابات و رد صلاحیت و قدرت که اصلیتشون رو بخاطر این قضیه از دست دادند.اینقدر چپ و راست درست کردند که دیگه قضیهی اصلی رو فراموش کردند و وقتی می خوان فرم کاندایداهای مجلس رو پر کنند روی اسم ولایت خط می کشند(لازم بذکر است واقعاً این اتفاق افتاده است.).....آن وقت که رد صلاحیت هم شدند می گویند فلان و بهمان...این جا من فقط سر بسته بگم:
هر چه می خواهد بگوید هر که می خواهد === هر چه می خواهد بگوید تلخ یا شیرین
ما سر حرف اولمون وایسادیم...حرف ما هم اینه که یه حزب رو بیشتر تو ایران قبول نداریم:اون هم حزب «سیّد علی(مدظله)»
دیگه بیشتر از این هم نمی خواهم در این مورد بنویسم.خودتون ماشاءالله آگاهید و قدرت درک و استنتاج وقایع زمانتان را دارید...
{{{{{مجلسی که در آن رجایی و باهنر و چمران بودند...}}}}}
آقا من از دست نماینده ها شکایت دارم...آقایون چهارسال خورده اند و خوابیده اند و گردن کلفت کرده اند و تازه غیر از حقوق یک میلیونی از هزار تا سوراخ مشروع و نامشروع هم نوشجان کرده اند؛حالا هم که بهشون می گن آقا شما دیگه لایق مجلس نیستی،بفرما برو دنبال یه کار دیگه دو قورت و نیمشان هم باقیه...انگار مجلس ارث باباشونه که ول کن ماجرا نیستن...بابا!تو این مجلس شهید رجایی بود،شهید باهنر بود،شهید چمران بود.
ببینم:اگه شما بری دکتر دکتر به شما سه هزار تا دارو می ده می گه بیا و خودت انتخاب کن.به من چه اگه مُردی هم مُردی!من رو سننه!نه خدا وکیلی می گه؟؟؟
آخه کسی که نه نظام رو قبول داره نه ولایت فقیه باید بیاد نماینده مجلس بشه؟؟؟چرا هیچکی حالیش نیست؟
{{{{{موضوع اصلی را فراموش نکن!}}}}}
خانمی طوطی ای خرید.اما روز بعد آن را به مغزه برگرداند.او به صاحب مغازه گفت:«این پرنده صحبت نمی کند.»صاحب مغازه پرسید:«آیا در قفسش آینه ای هست؟طوطی ها عاشق آینه هستند.آن ها تصویر خود را در آینه می بینند و شروع به صحبت می کنند.»آن خانم یک آینه خرید و رفت.
روز بعد باز آن خانم بازگشت.طوطی هنوز صحبت نمی کرد.صاحب مغازه پرسید:«نردبان چه؟آیا در قفسش نردبانی هست؟طوطی ها عاشق نردبان هستند.»آن خانم یک نردبان خرید و رفت.
اما روز بعد باز هم آن خانم آمد.صاحب مغازه گفت:«آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد؟نه؟!خوب مشکل همین است.به محض اینکه شروع به تاب خوردن کند،حرف زدنش تحسین همه را بر می انگیزد.» آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت.
وقتی که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد،چهره اش کاملاً تغییر کرده بود.او گفت:«طوطی مُرد!»
صاحب مغازه شوکه شد و پرسید:«واقعاً متأسفم.آیا او یک کلمه هم حرف نزد؟»
آن خانم پاسخ داد:«چرا!درست قبل از مردنش با صدایی ضعیف از من پرسید که آیا در آن مغازه،غذایی برای طوطی ها نمی فروختند؟»
{{{{{غلط می کنی قانون را قبول نداری!}}}}}
باید حدود معلوم شود.آقای رئیس جمهور حدودش در قانون اساسی چه هست،یک قدم آنور بگذارد من با او مخالفت می کنم.اگر همهی مردم هم موافق باشند من مخالفت می کنم...مجلس حدودش چقدر است،روی حدود خودش عمل کند...قانون معین شده است.نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم.غلط می کنی قانون را قبول نداری!قانون تو را قبول ندارد...مردم رأی دادند به اینها،مردم 16 میلیون یا بیشتر رأی دادند به قانون اساسی.مردمی که به قانون اساسی رأی دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛نه هر کس از هر جا صبح بلند شود و بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم،من قانون اساسی را قبول ندارم،من مجلس را قبول ندارم،من رئیس جمهور را قبول ندارم،من دولت را قبول ندارم،نه!همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ولو برخلاف رأی شما باشد.
صحیفهی امام(ره)-ج14-ص377
ضمناً لازم است که من یک توضیح اینجا بدهم برای اون هایی که می گویند «مردم به قانون اساسی 25 سال پیش رأی دادند و حالا که آن را نمی خواهند چه بگویند!!!!»آقا جان!اگر مردم از نظام و ولایت فقیه خوششان نمی آمد همانطور که 25 سال پیش نظام را عوض کردند الآن هم ساکت نمی نشستند...مطمئن باش!تنها هم مردم ایران این خصوصیت را ندارند بلکه این برای تمام ملل جهان است...حالا دیگه چی داری بگی؟هر حرفی داری بسم الله!جواب گو ام!
در ضمن خدمت دوستان عرض شود که هدیهی این هفته هم آماده است.موضوع این هفته کار با اینترنت ولی بدون اتصال به شبکه است!!!!
به عبارتی مشاهدهی صفحات وب به صورت Offline .به هر حال امتحانات ما هم که تموم شد و تا جایی که بتونم جواب کامنت ها رو می دم. البته اگر بدون ایمیل و آدرس باشه.
مینا خانم فرمودند:
من وبلاگت رو برای اولین بار هست که می بینم خیلی خوشم اومد بابا تو دیگه کی هستی؟؟؟!!!!
-
مینا خانم؛خواهش می کنم.ضمناً من حسن میثمی هستم!!!!!!!(خیلی بی نمک بود نه؟!)
امید خان هم نوشتند که:
با سلام بابا ای ول خیلی وبلاگت خوبه اولین بار که وبلاگت رو دیدم فکر نمی کردم ولی ...خیلی پر بار خسته نباشی جوون
-
سلام امید خان؛خواهش می کنم.نظر لطفتونه.ولی اولین بار که وبلاگم رو دیدید چی؟در هر حال خیلی ممنون که تشریف آوردید.