یه چند وقتی بود که این مساله (اون سکوتی که داشتم از صداش کر می شدم که هیچ کدومتون تحویل نگرفتین و جویای حال نشدین.بگذریم) ذهنم را مشغول کرده بود اما بعدا متوجه شدم که این سکوت حضرت حق(جل جلاله) هم حکمتی داره!!
اولش اینه که شاید بغل دستی ما ظرفیت ما را نداشته باشه. یعنی چی؟
آهان یعنی مثلا شما یه راهی را برای جلب رضایت خدا رد پیش می گیری بعد مورد تشویق خدا قرار می گیری, آقا جایزه پشت جایزه. این بغل دستی بنده خدا هم فکر می کنه باید مثل شما عمل کنه اما نمی دونه نسخه هرکس برای خودشه و استفاده از نسخه دیگران عواقب بدی داره یا حداقل دردی را دوا نمی کنه.!
دومین دلیلش اینه که شاید شما خودت اونقدر ظرفیت نداشته باشی(اسائه ادب نشه با شما نبودم نه!) که خدا به خاطر یه کار خوبت تشویقت کنه. همه که ابوذر و سلمان نمی شوند که آقاجان من!
سومین دلیلش اینه که شاید خدا از شما یشتر از اینها انتظار داره. مثلا شما خیلی بچه خوبی هستی(مسلمه, مثلا نه واقعا) و همیشه نمازهاتو اول وقت می خونی و آره دیگه...
اما خدا تشویقت نمی کنه چون با شناختی که از شما داره انتظار نماز شب ازت داره(بله)
دلیل چهارمش هم به در د شما نمی خوره اما محض اطلاع عرض می کنم خدمتتون, شاید یه بنده ای خیلی بد باشه و خدا سکوت می کنه تا به کارهای بدش ادامه بده(یعنی خدا ازش قطع امید کرده و اون بیچاره هم گرفتار استدراج و مکر خدا شده,اعوذبالله)
خلاصه متوجه شدم که وسط کار هی از خدا نمره نخواهم. نباید مثل بچه کلاس اولی ها که موقع دیکته تا یه کلمه می نویسند می گویند خانم ببین درسته؟! نباشم . اون نمره آخر قشنگه. کیفش به اینه که آخر سر 20 خوشگله را ببینی. نه؟
به دل نمی گیرم و می پذیرم هر زخمی که می زنی
فقط نگران صبر خویشم!
دلم گرفته از این روزها, دلم تنگ است
میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است