امام حسن(ع)؛ سیب خوشبو

موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از نگاه «سیب خوشبو»

حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای حسن! تو «سیب خوشبو»، محبوب و برگزیده خالص قلب من هستی...

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳۱ خرداد ۹۵، ۱۹:۴۰ - بشرا
    افرین

۳ مطلب در اسفند ۱۳۸۶ ثبت شده است

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی بیست و سوم-بها:8 دقیقه

بسم الله

خیلی چیزها را من نمی دانم،بعضی ها را هم شما!
من و تو؛می شویم ما...!

 

مشق شب:من برای تو؛تو برای من...آن وقت است که می توانیم ادعا کنیم مسلمانیم.

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

علم‌ و دانش‌ خود را به‌ مردم‌ یاد بده‌ و علم‌ دیگران‌ را یاد بگیر تا بدین‌ وسیله‌ هم‌ علم‌ خود را محکم‌ و استوار کنى‌ و هم‌ آنچه‌ نمى‌دانى‌ بیاموزى‌.

بحار الانوار ،ج‌78،ص‌111

سال 1386 برای وبلاگ سیب خوشبو یک سال نامنظم و پر فراز و نشیب بود.یک سال پر از هفته های به روز نشده.یک سال پر از غیبت های غیر موجه.اما با این حال،هنوز آن قدر رفیق های بامرام و باحال دارم که جواب های بی معرفتی ما را با معرفت بدهند و موشک را با موشک پاسخ نگویند.این خوبی دوستان را می رساند که تاکنون بیش از 27هزار بار دیده شده ایم و ان شاءالله همین مقدار هم خوانده اند ما را.

اما برای این هفته،یک ویژه نامه داریم.از میان 22 مطلب به روز شده در سال 1386،مطالب برگزیده ای که خیلی خوب توانست جا باز کند و سر و صدایی راه بیندازد را در این جا به صورت لینک می آوریم.اگر خوانده اید که هیچ!ولی اگر نخوانده اید،منت بر سر ما بگذارید و این پراکنده جات را بخوانید.این نکته هم لازم به توضیح است که دوره ی جدید هفته نامه ی «سیب خوشبو» دقیقا از سومین روز فروردین 1386،پس از 5 ماه غیبت(صغری!)کار خود را آغاز کرد.

آن چیزهایی را که فکر می کنم می دانم،من می نویسم؛تا تو آن ها را بخوانی.آن هایی را هم که تو می دانی،تو بنویس تا من هم یاد بگیرم.آن وقت می شویم برادر.می شویم امت واحده.سخت است؟

بهترین های سال 86 در یک نگاه
آن چه گذشت...

راهنما:کنار هر تیتر،دو کمانک(پرانتز)می بینید.کمانک اول شماره ای است که مطلب در آن منتشر شده است و کمانک دوم تاریخ و ساعت انتشار مطلب است.

هفته ی وحدت و جشن عمر کشان!(1)(8فروردین 1386 - ساعت 11:31) >> یک داستان خیلی کوتاه از ارتباط بین هفته ی وحدت و جشن عمر کشان:
"معلم محکم به روی میزش می کوبد.ظاهرا،تعطیلات 13 روزه باعث شده است که بچه ها با هم حرف های زیادی را داشته باشند:«سااااااکت!!پنج دقیقه اس که دارم نگاهتون می کنم.خجالت نمی کشید؟سمیعی!با تو هستم.ساکت دیگه دختر..."
>>ادامه

چند قدم تا بهشت!!(4)(14اردیبهشت1386 - ساعت 9:50) >> جستاری کوتاه،پیرامون طرح امنیت اجتماعی ناجا؛به خصوص بخش گیر دادن به بانوان مکرمه:
"چندی است در جای جای تهران،چند خودروی گشت پلیس می بینیم که پشت شیشه ی آن ها نوشته «گشت ارشاد».در کنار این خودروها اگر کمی چشم بچرخانید چند آقای اتوکشیده ی ناجا را خواهید دید و چند بانوی کماندو که از آن آقاها مخوف تر هستند و دارند یک بانوی دیگر را که وضع ظاهری مناسبی ندارد،ارشاد می کنند..."
>>ادامه

یک سلام درست و حسابی به مردم ایران(7)(12خرداد1386 - ساعت 10:12) >> کوتاه،مختصر و مفید پیرامون «مردم ایران سلام» شبکه ی دو سیما که این روزها دیگر تمام شده است:
"صبح ها،تلویزیون،عرصه ی جولان شبکه های مختلف است.شبکه ی یک سال هاست که با "صبح بخیر ایران" خود،تکراری ها را تکرار می کند.شبکه سه،صحبش را با "صبح آمد" آغاز می کند و به قول خودش ترویج ورزش می کند(البته بیش تر دیدنش)و شبکه تهران هم با "صبح تهران" خواب را صبح علی الطلوع..."
>> ادامه

بابا آب داد دیگه شعار ما نیست(11)(31شهریور1386 - ساعت 8:43) >> درباره ی آغاز سال تحصیلی جدید و این که "شعارمان" چیست؟!!
"اول مهر که می شود،همه آن هایی که اهلش هستند،می روند سراغ میز و نیمکتشان.از دانشجو و دانش آموز گرفته تا مدیر و معلم.همه و همه یک سال تحصیلی جدید را آغاز می کنند و آن را هم گرامی می دارند.برای دبستانی ها،کیف های پر از خوردنی برای زنگ تفریح؛راهنمایی ها،یک گونی سئوالات پاسخ داده نشده در ذهن؛دبیرستانی ها..."
>>ادامه

سراسر نور و شادمانی(12)(5مهر1386 - ساعت 3:59) >> از عشق گفتیم،در روز میلادش...توضیح دیگری هم...ندارد!
"سه شنبه شب،15 رمضان سال دوم هجری/«مگر من به شما نگفته ام که نوزاد را با پارچه زرد قنداق نکنید؟»پیامبر(ص)به سلمی می گوید.آخر به جای قنداق سفید،نوزاد را در قنداق زرد رنگی پوشانیده است.می رود تا قنداق را عوض کند.همه در تکاپو هستند و خوشحال؛و پیامبر(ص)..."
>>ادامه

دموکراسی ادب دارد(13)(13مهر1386 - ساعت 11:05) >> نکته ای درباره ی سفر ریاست جمهوری به ایالات متحده و آن واقعه در دانشگاه کلمبیا
"در هفته ی گذشته،دیگر کم تر کسی بود که خبرش را نشنیده باشد.اولش کمی برای مردم غریب بود.اما کم کم متوجه شدند که رئیس جمهورشان به دانشگاهی به نام کلمبیا رفته است و رئیس آن دانشگاه علیه ایران و ایرانیان حرف ها پراکنده است.بعد از سخنرانی آن رئیس هم،محمود احمدی نژاد..."
>>ادامه

می لرزید،این بار دلم(15)(4آبان1386 - ساعت 10:09) >> داستانی کوتاه و واقعی از اتفاقی تکان دهنده...
"باران تند و ریزی می بارید.هوا سرد نبود،اما نمی شد در آن با یک پیراهن که زیرش فقط یک عرقگیر پوشیده ای در پارک ملت به راحتی قدم زد.شیشه ی ساعتم را قطرات باران پوشانده اند.با گوشه ی پراهنم پاکشان می کنم و ساعت را می بینم:16 دقیق؛نه یک دقیقه پس،و نه یک دقیقه پیش.قرار است گزارش رادیو را بگیرم..."
>>ادامه

قول هایی که به ما دادند(17)(9آذر1386 - ساعت 5:05) >> نقدی کوتاه و آتشین درباره ی شبکه ی جهانی قرآن سیما
"نوشتن نقد درباره ی رسانه ی ملی کشورمان کار خیلی سختی نیست.چون از طرفی آن قدر سلایق مختلف است و از طرف دیگر کاستی ها زیاد که هر کس می تواند به گوشه ای از این شهر رسانه ای نقدی بزند.گستردگی کارها هم باعث شده است که بعضا مدیریت خیلی از کارهای این رسانه ی ملی،که به فرموده ی امام خمینی(ره)..."
>>ادامه

خداحافظ ای برگ و بار دل من(18)(29آذر1386 - ساعت 12:48) >> درباره ی شهید مصطفی حاجی بابایی و بازگشتش پس از 21 سال
"تمامی دکترها به اتفاق یک نظر داشتند:نمی توان آن چنان امیدوار بود.پیرزن عمر خود را کرده است و به احتمال قوی وضعیت او همین گونه خواهد ماند.مگر این که معجزه ای شود و از کما بیرون بیاید؛امیدی به بهبودی نیست.اما مراقبت های ویژه..."
>>ادامه

مبهم برای ما،روشن برای آن ها(20)(26بهمن1386 - ساعت 1:55) >> سه برداشت از سه جمله ی روح الله الموسوی الخمینی
"درست آن چه امروز برای ما روشن و واضح است،برای نسل های آینده مبهم می باشد و تاریخ روشنگر نسل های آینده است و امروز قلم های مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند،باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند./روح الله الموسوی الخمینی،صحیفه ی نور،ج2،ص84..."
>>ادامه

خنده ها و اخم ها(21)(3اسفند1386 - ساعت 11:27) >> یک اتفاق در متروی تهران در روز 22 بهمن و یک برداشت از یک نگاه
"پلان اول؛خط یک متروی تهران،روز 22 بهمن،بعد از راهپیمایی:آن قدر فشار جمعیت زیاد بود که هنگام سوار شدن التفاتی به موضوع نداشتم.یعنی کلا اگر یکی از دوستان ما را از خواب بیدار نکرده بود التفاتی نداشتم.به ایستگاه بعد که رسیدیم و سرکار خانم علیه این را اعلام کردند(حتی انگلیسی اش را،تا غلام ترقه و خانجون هم بفهمند کجای این مترو هستند)همان یکی از دوستان با تعجبات فراوان شانه ی ما را لرزاند و گفت:«این جا را ببین!تبلیغ های مترو را چه کرده اند!»..."
>>ادامه

این جا چند چند است؟
آمارهای MP3

*جمهوری اسلامی ایران با 80درصد،انگلستان با 15درصد و ایالات متحده ی امریکا با 1درصد بیش ترین سهم بازدید کنندگان وبلاگ را دارند.
*92درصد جست و جوها و ورودی های وبلاگ از موتور جست و جوی گوگل هستند.
*برای ورود به وبلاگ 906 بار کلیدواژه ی "امام حسن" و 9 بار کلیدواژه ی "مذهبی" وارد شده است.
*در سال 86 تعداد 2 مطلب در شاخه ی لبه ی تیغ(سیاسی)،10 پست در شاخه ی روزها و روزگارها(تقویمی)،3پست درباره ی دانشگاه ملی(رسانه ی ملی) و 5 پست در شاخه ی کوچه پس کوچه(وقایع شهری)بوده اند.

یک خود تحویل گیری بی سابقه
یادگاری نوروزی

ما هم می خواهیم به اندازه ی وسعمان و در حد و توانمان به شما یک عیدی کوچک بدهیم.بیش تر شبیه به یادگاری است تا عیدی.اما ان شاءالله برایتان ماندگار باشد.هدیه ی یادگار گونه ی ما به شما مجموعه ی مطالب وبلاگ «امام حسن(علیه السلام)؛سیب خوشبو» در قالب یک فایل زیپ شده است.اگر معنای خود تحویل گیری را هم نمی دانستید فکر می کنم الآن دیگر باید فهمیده باشید...!

**دریافت یادگاری نوروزی**
حجم:70 کیلو بایت - مدت زمان دانلود با اینترنت پرسرعت:1 ثانیه - مدت زمان دانلود با اینترنت معمولی:حدودا 10 ثانیه

دریافت از سرور1
دریافت از سرور2
(توضیح:دو لینک بالا هیچ تفاوتی با هم ندارند.اما چون این جا ایران است و هر لحظه امکان فیلتر شدن یک سرور وجود دارد احتیاط کردیم و روی دو سرور فایل را آپلود کردیم.)

همراهان 86
و آن ها...

بالاخره در یک ویژه نامه همه چیز باید ویژه باشد دیگر.امسال خیلی ها کمک کردند و در اوقات غیبت و  حضور،باعث دلگرمی بودند.دوستانی هم چون سید محمد باقر موسوی(وبلاگ شب های شعر شاعر شنیدنی است)؛میثم درخشنده(وبلاگ بچه های آسمان)؛حسن کهریزی(وبلاگ هیئت امام حسن مجتبی(ع))؛صبا(وبلاگ تا صبح انتظار)؛فرشته ی زمینی(وبلاگ من خلوت نشین)؛نورا(وبلاگ سرزمین نور)و دیگر دوستانی که گاه گداری به این باغ سیب سرکی می کشیدند.

۰ نظر ۲۹ اسفند ۸۶ ، ۰۷:۳۳
حسن میثمی

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی بیست و دوم-بها:2 دقیقه

بسم الله

دنیا تا چه حد می تواند بی وفا باشد...؟
خداحافظ ای شهر،ای همه نامردمی

 

مشق شب:بدون هیچ شرح اضافه ای...

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

سوگند به‌ خداوند!هر کس‌ ما را دوست‌ داشته‌ باشد،اگر چه‌ در دورترین‌ نقاط مانند دیلم‌ اسیر باشد،دوستى‌ ما براى‌ او مفید است.همانا محبت‌ ما گناهان‌ فرزندان‌ آدم‌ را از بین‌ مى‌برد،همان طور که‌ باد برگ‌ درختان‌ را مى‌ریزد.

بحار الانوار ،ج‌44 ،ص‌24

1.
از خانه بیرون آمد.حسن را روی این شانه اش نشانده بود،حسین را روی آن یکی.لبخند می زد.گاهی این را می بوسید،گاهی آن را.گفتم:"یا رسول الله!خیلی دوست شان داری؟"

فرمود:"بله!هر کس دوست شان داشته باشد،را هم."1

***

2.
جمعه،21رمضان،سال 40 هجری.

امام بر فراز منبر بود.مردم دسته دسته می آمدند و بیعت می کردند.شرط کرد با هر که در جنگم جنگ کنید و با هر که در صلحم صلح کنید.مردم پذیرفتند.2

***

3.
-عده ای مسلمان ظاهر نما آمدند برای دادن شعار.

-عده ای حریص و آزمند آمدند برای کسب غنائم.

-عده ای از بازماندگان صفین آمدند برای گرفتن انتقام.

-عده ای از خوارج آمدند برای کشتن معاویه.

-عده ای متعصب قبیله ای آمدند،برای تصفیه حساب های شخصی.

-تعداد انگشت شماری شیعه.

همه با هم شدند سپاه امام.3

***

4.
گفتند:"تو جانشین پدرت هستی و وصی او،هر دستوری داری بفرما.هر چه بگویی انجام می دهیم."

فرمود:"دروغ می گویید.به پدرم که بهتر از من بود وفا نکردید.به من وفا کنید؟!"

راست می گفت.وسط جنگ رهایش کردند.4

***

5.
رشوه های نهانی معاویه که رسید،دست از جنگ کشیدند.گفتند:"درگیری با معاویه درست نیست،او هم مسلمان است."

سکه ها که بیش تر شد به معاویه نوشتند:"حاضریم حسن بن علی را دست بسته تسلیمت کنیم."5

***

6.
باور کردنی نبود.وقتی شهید شد خیلی ها برایش گریه کردند.حتی بعضی از دشمنانش،مثل مروان بن حکم.باور کردنی نبود.6

پی نوشت ها:
1.غریب آفتاب،مریم کریمی،مرکز آفرینش های ادبی قلمستان(جلد 4 از مجموعه ی 14 جلدی چهارده خورشید و یک آفتاب)،ص9
2.همان،ص83
3.همان،ص87
4.همان،ص90
5.همان،ص91
6.همان،ص100


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ لطف کردند:

وبلاگ شب های شعر شاعر شنیدنی است -- وبلاگ ابوالقاسم -- وبلاگ چیستا -- مهاجر -- وبلاگ مبارز -- سایت زیر باران -- وبلاگ اثبات ما -- وبلاگ من خلوت نشین -- وبلاگ انسان نقره ای

۰ نظر ۱۷ اسفند ۸۶ ، ۲۳:۳۹
حسن میثمی

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی بیست و یکم-بها:4 دقیقه

بسم الله

تا کی می خواهیم فقط اخم کنیم؟!
خنده ها و اخم ها

 

مشق شب:هر روزی یک روشنایی دارد...

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

جایگاه هاى دانش و چراغ هاى درخشان هدایت ‏باشید زیرا روشنى بعضی از روزها از بعضى دیگرش بیش تر است.

 کافى، ج‏1، ص 301

پلان اول؛خط یک متروی تهران،روز 22 بهمن،بعد از راهپیمایی:

آن قدر فشار جمعیت زیاد بود که هنگام سوار شدن التفاتی به موضوع نداشتم.یعنی کلا اگر یکی از دوستان ما را از خواب بیدار نکرده بود التفاتی نداشتم.به ایستگاه بعد که رسیدیم و سرکار خانم علیه این را اعلام کردند(حتی انگلیسی اش را،تا غلام ترقه و خانجون هم بفهمند کجای این مترو هستند)همان یکی از دوستان با تعجبات فراوان شانه ی ما را لرزاند و گفت:«این جا را ببین!تبلیغ های مترو را چه کرده اند!»

ابتدای امر ملتفت نشدم.اما چشم که چرخاندم دیدم ای دل غافل!تنها و تنها تبلیغ های یک شرکت چنان با اسپری سیاه کاری شده اند که هیچ چیز معلوم نیست.مرگ بر اسرائیل و از این شرکت چیزی نخرید و این دست شعارها بود که روی تبلیغ های "نستله" جا خوش کرده بود.هنگام آمدن نبود.شاید هم من نفهمیده بودم.اما حالا که فهمیدم ابتدا به امر چشمانم را - که از حدقه بیرون زده بود - جا زدم و فسفر سوزاندم که این کارها چه معنایی دارد؟

قطار داشت راه می افتاد.جوانی که عکسش در تبلیغ بود و قسمت هایی از صورتش را ستاره ی داودی پوشانیده بود،زل زده بود به چشمانم.نیشش تا بناگوش باز بود و داشت به من می خندید.من به او نخندیدم،حتی اخم هم کردم.اما او هم چنان می خندید...

پلان دوم؛یک سایت خبری،شامگاه 27 بهمن،اینترنت:

عکس های آن چه دیده بودم را داشتم نظاره می کردم.در بخش نظراتش یک نظر،بدجور فکرم را مشغول کرد:«دم نستله گرم!عرضه دارید شما هم به جای اینکه برید در و دیوار و کثیف کنید چرت و پرت بنویسید به جاش چارتا محصول درست و حسابی درست کنید تا تو اسرائیل مثل شما روش چرت و پرت بنویسن»

پلان سوم؛نتیجه گیری اخلاقی،بدون مکان،بدون زمان:

1.خود غربی ها با علم به قدرت رسیدند...آن ها می دانند که علم چه قدر در قدرت بخشیدن به یک ملت و به یک کشور،تاثیر دارد...1
2.[اروپا] امروز دارد به همه ی دنیا حرف می زند و زور می گوید و دنیا هم حرفش را قبول می کند!این،به برکت علم است؛ببینید علم چه قدر مهم است!...علم وسیله ی اقتدار است.باید علم را به دست آورد.چاره ای نداریم.2
3.دنیایی را که اسلام برای مسلمین پیش بینی کرده،بدون علم نمی شود به دست آورد.رسیدن به این هدف بزرگ[گرفتن زمام هدایت همه ی مردم عالم و هدایت آن ها به سمت نور] جز با کسب علم امکان پذیر نیست.یعنی با جاهل ماندن و بی سواد ماندن و درجا زدن از لحاظ علمی و همیشه محتاج و نیازمند و سائل به کف تولیدکنندگان علم بودن،امکان ندارد به آن هدف ها رسید.بنابراین باید علم تولید کرد.3

پلان آخر؛خط یک متروی تهران،روز 28 بهمن:

به سکوها که رسیدم،هنوز قطارها نیامده بودند.به اولین چیزی که توجه کردم،تبلیغ های "نستله" بود.مثل همان روز اول شده بود؛تمیز و دلفریب.انگار نه انگار که اتفاقی افتاده.همان جوان که روز 22 بهمن بدجور به من می خندید،باز هم زل زده بود به چشمانم و می خندید.این بار من هم به او نیشخندی زدم.دلیل خنده اش را فهمیده بودم!

پی نوشت ها:
1.بیانات مقام معظم رهبری در دیدار هیات علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی،1383/4/1
2.بیانات مقام معظم رهبری در دیار با روسای دانشگاه های سراسر کشور،1376/12/6
3.بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از دانشجویان اتحادیه انجمن های اسلامی شرق اروپا،1381/5/19


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ لطف کردند:

وبلاگ دست نوشته های یک مانی -- وبلاگ مبارز -- وبلاگ شب های شعر شاعر شنیدنی است -- وبلاگ انسجام -- وبلاگ بچه های آسمان -- سایت زیر باران

۰ نظر ۰۳ اسفند ۸۶ ، ۲۲:۲۷
حسن میثمی