امام حسن(ع)؛ سیب خوشبو

موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از نگاه «سیب خوشبو»

حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای حسن! تو «سیب خوشبو»، محبوب و برگزیده خالص قلب من هستی...

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳۱ خرداد ۹۵، ۱۹:۴۰ - بشرا
    افرین

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حدیث18» ثبت شده است

سال ششم-(دوره ی جدید)-شماره ی پنجاهم-بها:3 دقیقه

بسم الله

محرم در 1430 (3)

کسی نظر دیگری دارد؟

مشق شب:بگذار گناهانت بریزد. دوستشان داشته باش. اما با فکر! با عقل!(3)

امام حسن(علیه السلام) فرمود:

سوگند به‌ خداوند! هر کس‌ ما را دوست‌ داشته‌ باشد، اگر چه‌ در دورترین‌ نقاط مانند دیلم‌ اسیر باشد، دوستى‌ ما براى‌ او مفید است. همانا محبت‌ ما گناهان‌ فرزندان‌ آدم‌ را از بین‌ مى‌برد، همان طور که‌ باد برگ‌ درختان‌ را مى‌ریزد.

بحار الانوار ، ج44 ، ص‌24

در قسمت اول این سلسله نوشتار، به وجود آسیب های عزاداری اشاره کردیم. قسمت دوم را -به صورت خیلی اجمالی- به ضعف دستگاه ها و متولیان فرهنگ مملکت پرداختیم و حال می خواهیم موضوع را جمع و جور کنیم. به نظر شما در این زمینه وظیفه من دانشجو چیست؟ این قسمت بیش تر بر اساس کامنت های دوستان بزرگوار نوشته شده است. اگر می بینید پیوند بین بندها ضعیف است به بزرگی خودتان ببخشید. جمع بندی است دیگر!

وظیفه ای نداریم؟...داریم!
عده ای از دوستان معتقد بودند که به هیچ وجه دستگاه امام حسین(ع) و عزاداری اباعبدالله متولی ندارد. البته در این که صاحب اصلی عزای حسینی و گردانندگان اصلی این دستگاه خود اهل بیت(ع) هستند هیچ شکی نیست. اما همیشه متولیان دین و مامورین امور حکومتی و دینی در جهت دادن به این حرکت موثر بوده اند. پس چه بهتر است، حال که در حکومتی به نام اسلام نفس می کشیم درباره بهتر عزاداری کردن، و عزاداری که باب میل اباعبدالله باشد بیش تر فکر کنیم. پس وظیفه داریم. اما در حد خودمان.

خودمان، خودمان، خودمان...!
نزد بزرگی بودیم. جوانی تمام ناراحتی هایش را در چهره اش نمودار کرد و با غصه ای مثال زدنی پرسید:«حاجاقا! جامعه مان شده است پر از مشکل. چه کنیم؟»
انتظار داشت اشکی از گوشه چشمان حاجاقا قل بخورد و روی عبایش بیفتد. اما بزرگ اخم هایش را در هم فرو برد و با عصبانیت گفت:«این قدر که غصه جامعه تان را می خورید، غصه مشکلات خودتان را هم می خورید؟ بس است دیگر...به خودتان برسید.»
حالا در این قضیه هم همین جریان است. این قدر به جامعه نرسیم که از خودمان غافل شویم. اولین وظیفه مسلما رسیدگی به نفس است.

در حوزه تخصصی تان کار کنید
این را که می گویم یک جورهایی هم به خودم گیر می دهم. اما اخیرا به جد به این نتیجه رسیده ام. و آن هم این است که این موضوع را در حوزه تخصصی کار و تحصیلتان بیاورید و گسترش اش بدهید. اگر دانشجو هستید، در دانشگاه تان فعالیت کنید. اگر روزنامه نگارید، از کلیشه خارج شوید و این موضوع را بازنگری کنید و الی آخر.

با یک گل بهار نمی شود
دوست خوبم "همه کس" حرف خوبی را زد. گفت:«اصلا نمی توان تصور کرد که در ۱۰ شب انواع مردم در مجالس حاضر شوند و خطیب ماحصل عمر تحقیق خود را به صورت فشرده به خورد مخاطب دهد و مخاطب هم یک مومن کامل و عالم از مجلس خارج شود. پس اگر مشکلی دارد در هیات نیست در آن ۱۱ ماه دیگر سال است. ما آن ۱۱ ماه را کار نداریم و فقط از این ۱ ماه توقع داریم که همه چیز را درست نماید که به حمدلله این کار را هم به خوبی تا به امروز انجام داده است.»
همین!


ببخشید، چند لحظه:از غیبت حدود یک ماهه عذرخواهی می کنم. آن هم نه از باب مهم بودن حقیر و این صفحه. بلکه به خاطر پیگیری برخی دوستان و این که چند بار آمدند و به روز نشده بود این جا. ان شاءالله جبران می کنم.


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ در این چند هفته لطف کردند.

محمود -- وبلاگ امضا82 -- وبلاگ الا ای عشق لبیک -- آقای خوب -- وبلاگ مرصاد -- ناشناس -- وبلاگ صدای عجیب -- وبلاگ روزمرگی -- وبلاگ گلچهره -- سیدمحمدباقر موسوی -- وبلاگ صراحت -- وبلاگ بیداریه -- وبلاگ اینجا می نویسم -- وبلاگ سرای اندیشه -- وبلاگ بی سایه بان -- وبلاگ کاغذ کاهی -- وبلاگ حریم یاس -- گل یاس -- وبلاگ راه آسمانی -- وبلاگ آخرین گلبرگ گل یاس -- عطر سیب -- حامد -- وبلاگ یاران آسمانی -- ... -- وبلاگ چرک نوشت های یک بچه آخوند -- وبلاگ هیس...! -- پناه

۲۰ نظر ۲۴ بهمن ۸۷ ، ۰۰:۰۹
حسن میثمی

 سال ششم-(دوره ی جدید)-شماره ی چهل و نهم-بها:6 دقیقه

بسم الله

محرم در 1430 (2)

از ماست که بر ماست

 

مشق شب:بگذار گناهانت بریزد. دوستشان داشته باش. اما با فکر! با عقل!(2)

امام حسن(علیه السلام) فرمود:

سوگند به‌ خداوند! هر کس‌ ما را دوست‌ داشته‌ باشد، اگر چه‌ در دورترین‌ نقاط مانند دیلم‌ اسیر باشد، دوستى‌ ما براى‌ او مفید است. همانا محبت‌ ما گناهان‌ فرزندان‌ آدم‌ را از بین‌ مى‌برد، همان طور که‌ باد برگ‌ درختان‌ را مى‌ریزد.

بحار الانوار ، ج44 ، ص‌24

در قسمت اول بحث به وجود انحراف در مسیر پاک عزاداری های مردم کشورمان اشاره شد. اگرچه برخی از دوستان حتی وجود این انحراف را هم برنمی تابند، ما عجالتا بدون توجه به نظرات خوانندگان محترم، بحث را ادامه می دهیم و در آخر به جمع بندی نظرات می پردازیم. اما ادامه داستان؛ هر کدام از نهادهای مسئول چه قدر به وظیفه شان عمل کرده اند؟!

دیگران را سرزنش نکنیم
از تاثیر برنامه ریزی های استکبار جهانی و فرقه های ساختگی اش مانند وهابیت صرفنظر می کنیم. البته با علم به این که وهابیت اخیرا در گمراه کردن مردم دارد برنامه ریزی های جدی می کند. اما اجازه بدهید ابتدا به امر یک سوزن به خودمان بزنیم، جوالدوز به دیگران پیشکش!
پس برای دقیق تر کردن بحث، متولیان امر گسترش فرهنگ های عزاداری را -تا آن جا که ذهن ناقصمان یاری می کند- می آوریم و عملکردشان را -از دیدگاه حقیر البته- مورد بررسی قرار می دهیم.

1.جامعه دانشگاهی و دانشگاهیان:قشر عظیمی از جوانان کشور ما دانشجو هستند. خدا را شکر به لطف دانشگاه های پیام نور و امثالهم، زورکی هم که شده، جوان مردم می شود دانشجو. اما به موازات گسترش دانشگاه ها و دانشجوها، عدم تقویت و تحکیم تشکل های دانشجویی، باعث شده است که شاهد هیچ حرکت مشخص و معینی از هیچ تشکلی برای "جریان سازی" در امر عزاداری های عاشورا نباشیم. در این میان همایش های موردی و حرکت های مقطعی را فاکتور بگیرید. در خوب بودن این حرکات شکی نیست. اما از جامعه دانشگاهی کشور و تشکل های عظیم آن -با آن همه دبدبه و کبکبه- انتظاری فراتر از این می رود. کم کاری های بسیج دانشجویی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، انجمن اسلامی دانشجویان و کانون های مختلف و متعدد -که به لطف نظام مقدس جمهوری اسلامی تعدادشان هم کم نیست- به هیچ وجه قابل قبول نیست. البته در این میان خودمان هم -که ادعای کار فرهنگی مان می شود- متهم می شویم. دممان گرم!

2.جامعه حوزوی:البته حرف زدن درباره اش یک کم ترس دارد. اما یا ما نمی ترسیم، یا نمی دانیم که باید بترسیم! به جرأت می توان گفت که نقش طلاب علوم دینی و حوزه های علمیه سراسر کشور -به عنوان متولیان اصلی گسترش دین و جلوگیری از بدعت ها و انحرافات- هر ساله دارد کم رنگ تر می شود. به موازات گسترش هیئت های بی نام و نشان -یا همان هیئت های داربستی- که هیچ بزرگتر و هیچ عالمی بالای سرشان نیست، فرهنگ های غلط عزاداری هم در حال گسترش و تعمیم در میان مردم است. حوزویان ما کم تر راضی می شوند که برای تبلیغ اسلام، "قم" را ترک کنند و به شهرهایشان برگردند. البته ارسال مبلغ در ماه های مبارک رمضان و محرم را در نظر داریم. اما واقعا با یک ماه و دو ماه، جنگ فرهنگی به پیروزی می انجامد؟
مسلما این رفتار مردم، ناشی از تغییر دیدگاه و سبک زندگی آنان است. در این میان حوزه های علمیه و عالمان دینی می توانستند و می توانند نقش مهمی را ایفا کنند. اما یا نمی خواهند، یا نمی خواهند!

3.سازمان تبلیغات اسلامی:شاید اگر قید اسلامی بودن این سازمان را بردارید، خیلی لطمه ای به آن وارد نشود. این سازمان با دادن مجوزهای بی حد و حصر برای تاسیس هیئات متعدد، خیانتی را مرتکب می شود که امروز به آن گسترش فرهنگ عزاداری عاشورا می گویند. ثبت کردن یک هیئت در این سازمان و گرفتن مجوز، خدا را شکر کم کم می رود که به روز شود.

4.ائمه جماعات(مساجد):مساجد در تغییر و تصحیح ذائقه مردم بسیار بسیار موثرند. این یک شعار نیست. موضوعی است که به آن نه تنها ایمان، بلکه یقین دارم. تجربه نشان داده است که در پیرامون مساجدی که امام جماعت با بسیج مسجد همکاری و همخوانی دارد(و بالعکس) و امام جماعت فعال و آگاه است، کم تر هیئت های خودجوش رشد می کند و مردم با توجه به تنوع برنامه های مسجد، برای عزاداری به مسجد روی می آورند. تغییر کاربری "مساجد" به یک "هیئت" ساده، این روزها موضوعی است که باعث شده است حتی در پشت یکی از مساجد اطراف ما -درست در پشت آن-، یک هیئت مستقل راه اندازی شود. خوب است. نه؟!

5.اصحاب رسانه:رسانه های مکتوب، دیداری، شنیداری و آنلاین تاثیر نسبتا بسزایی دارند. رادیو را دقیق اطلاع ندارم، اما برنامه های امسال تلویزیون به طور شدیدی بهبود پیدا کرده بود. تنوع برنامه ها و گرایش به پخش نوحه ها و شعرها و مراسم های موجه و اصل و نسب دار، خود در گسترش این فرهنگ بسیار موثر است. اگر درباره رسانه های مکتوب هم بخواهیم صحبت کنیم، باید با کمال تاسف خدمتتان عرض کنیم که "گشتیم، نبود!". ان شاءالله هر وقت رسانه مکتوب دار(!) شدیم درباره آن هم یک فکری می کنیم!
رسانه های آنلاین هم اخیرا به خوبی در حال رشد هستند و ویژه نامه های مختلف -و بعضا تکراری!- در سایت های مختلف، می تواند شروع خوبی باشد. البته در این میان می توان ادعا کرد که وبلاگ ها، سردمدار اصلی حرکت رسانه های آنلاین هستند.

ادامه دارد...

محرم
عکس از محمد آرمند/ طعم عسل


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ در این هفته لطف کردند.

وحید -- ناشناس -- وبلاگ بی سایه بان -- وبلاگ صدای عجیب -- وبلاگ آخرین گلبرگ گل یاس -- وبلاگ طعم عسل -- وبلاگ گلچهره -- وبلاگ راه آسمانی -- وبلاگ لیوان خالی -- وبلاگ ما باید با هم حرف بزنیم -- سید محمدباقر موسوی -- علی ابوالفتحی -- وبلاگ ساعت شنی -- آرمیتا -- وبلاگ برای همیشه -- وبلاگ کاغذ کاهی -- وبلاگ صلیب نقره ای

۳۷ نظر ۲۱ دی ۸۷ ، ۰۱:۴۸
حسن میثمی

سال ششم-(دوره ی جدید)-شماره ی چهل و هشتم-بها:5 دقیقه

بسم الله

محرم در 1430 (1)

محرم 2009!

مشق شب:بگذار گناهانت بریزد. دوستشان داشته باش. اما با فکر! با عقل!

امام حسن(علیه السلام) فرمود:

سوگند به‌ خداوند! هر کس‌ ما را دوست‌ داشته‌ باشد، اگر چه‌ در دورترین‌ نقاط مانند دیلم‌ اسیر باشد، دوستى‌ ما براى‌ او مفید است. همانا محبت‌ ما گناهان‌ فرزندان‌ آدم‌ را از بین‌ مى‌برد، همان طور که‌ باد برگ‌ درختان‌ را مى‌ریزد.

بحار الانوار ، ج44 ، ص‌24

محرم که می رسد، کار داربستی ها سکه می شود! هر کوچه و برزنی برای خودش تکیه و حسینیه ای علم می کند و قسمت یا تمامی یک خیابان را برای عزاداری سیدالشهدا می بندد. در این که گستره ی شوق عزاداری در مردم ما خیلی زیاد است شکی نیست. اما به واقع این سبک های عزاداری به ترکستان می رود یا کربلا؟!

تا بوده همین بوده...
از کودکی به یاد ندارم که عزای امام حسین(ع) در ماه محرم مورد استقبال عموم مردم قرار نگرفته باشد. حتی آن چه را هم که از پدرانمان شنیده ایم، نشان می دهد که قرن هاست که قلب ها برای عشقی چون اباعبدالله(ع) و 72 یار باوفا می تپد. مردم با پاک ترین نیات، هر جا که بتوانند یادی از سید شهیدان می کنند و دل هایشان را گره می زنند به شاه کربلا. اما چند سالی است که با تغییر ذائقه جوانان، کم کم شاهد این هستیم که -علی رغم علاقه وافر جوانان به عزاداری- سبک ها و شیوه ها جای خود را به محتوا می دهند. این مشکل، مشکلی نیست که بتوان به راحتی از کنارش گذشت. گرچه تغییر در شیوه های عزاداری، هیچ گاه خدشه ای به اصل ماجرا وارد نمی کند. تکثیر بی برنامه هیئات و تکایا (حداقل در تهران)، توجه بیش تر به ظواهر و مهم شدن حاشیه ها، فراموش کردن اصل هدف قیام عاشورا و... نمونه های بارزی از این انحراف شیوه هستند. انحرافی که امکان دارد در حوزه ی شخصی خیلی قابل توجه نباشد، اما در سطح اجتماع، تبعات نسبتا وحشتناکی دارد.

مشکل از کجاست؟
در این میان در نیت مردم هیچ شکی نیست. مردم در اصل می خواهند که ارادتشان را به مولایشان نشان بدهند. اما همان انحرافی که در بالا ذکر شد، گاهی باعث می شود که حتی پاک ترین انسان ها هم در دامی به نام "ظاهر بینی" گرفتار شوند و اصل ماجرا را فراموش کرده و حاشیه را دو دستی بچسبند.
در ماهیت ماجرا هم که کسی تردیدی ندارد. یعنی اصل عزاداری و بزرگداشت قیام عاشورا، یک حرکت مذهبی و توصیه شده و بسیار موثر است. پس با این تفاسیر، مشکل کار کجاست که کاروان عزاداری ما (حداقل در کشور ما) کم کم دارد از مسیر خود منحرف می شود و گاها به جاده خاکی می زند؟

مقصر یک نفر نیست
اگر استکبار جهانی و برنامه های جدی را که برای انحراف عقاید مردم می ریزد را کنار بگذاریم، به عوامل داخلی می رسیم. عواملی که قیام عاشورا را هر ساله منتشر می کنند آن را بر اساس زمانه بسط و گسترش اش می دهند. نهادهایی چون دانشگاه، حوزه، دولت،مسجد، بسیج و... متصدیان اصلی راهبری این جریانات در کشور ما هستند. تا این جا مسئله کاملا روشن و واضح است. اما اصل ماجرا هنوز باقی است.

می دانیم چه می خواهیم؟
مردم، به عنوان تاثیر پذیران این حرکت، می دانند که چه می خواهند. آن ها می خواهند ارادتشان را به امامشان ابراز کنند و با شرکت در مجالس مذهبی، خودشان، امامشان و در نهایت خدایشان را بهتر بشناسند. آن ها هدف را می دانند. اما مسیرشان کاملا روشن نیست. برای همین است که گاهی هم به خاکی می روند.
عزادار عصر ما برای امام حسین(ع) سینه می زند، اما نمی داند صدای بلندگوی هیئتش، زندگی را از همسایه بیمارش گرفته است،
عزادار عصر ما زنجیر می زند، اما زنجیرش با برخورد به خودروی همسایه، خودرو را غر می کند،
عزادار عصر ما تعزیه و تئاتر و نمایش خیابانی عاشورایی را می بیند، اما به جای این که حواسش به خودش باشد و از فرصت عزاداری استفاده کند، با تلفن همراهش فیلم می گیرد!
عزادار عصر ما تکیه برپا می کند، اما نمی داند که با برپا کردن این تکیه در میان خیابان، راه مردم را بسته است و برای چند روز مردم شهرش را در ترافیک و عذاب بیش تر قرار داده است.
تجارب مختلفی نشان داده است که روشن کردن این مسیر توسط عوامل مختلف، مورد پذیرش مردم قرار می گیرد. پس چه کار باید کرد؟ چه کسانی در چه لباس هایی کوتاهی کرده اند؟

ادامه دارد...

محرم2009
عکس از محمد آرمند/ طعم عسل


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ در این هفته لطف کردند.

وبلاگ طعم عسل (عکس های موضوعی طعم عسل درباره محرم 1430) -- وبلاگ بی سایه بان -- وبلاگ کاغذ کاهی -- ... -- آرمیتا -- وبلاگ ما باید با هم حرف بزنیم -- وبلاگ یاران آسمانی -- وبلاگ مرصاد -- ناشناس -- وبلاگ برای همیشه -- وبلاگ صدای عجیب -- وبلاگ گلچهره -- سید محمدباقر موسوی -- وبلاگ راه آسمانی -- وبلاگ چرک نوشت های یک بچه آخوند -- وبلاگ آخرین گلبرگ گل یاس

۱۸ نظر ۱۴ دی ۸۷ ، ۰۱:۱۴
حسن میثمی

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی بیست و دوم-بها:2 دقیقه

بسم الله

دنیا تا چه حد می تواند بی وفا باشد...؟
خداحافظ ای شهر،ای همه نامردمی

 

مشق شب:بدون هیچ شرح اضافه ای...

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

سوگند به‌ خداوند!هر کس‌ ما را دوست‌ داشته‌ باشد،اگر چه‌ در دورترین‌ نقاط مانند دیلم‌ اسیر باشد،دوستى‌ ما براى‌ او مفید است.همانا محبت‌ ما گناهان‌ فرزندان‌ آدم‌ را از بین‌ مى‌برد،همان طور که‌ باد برگ‌ درختان‌ را مى‌ریزد.

بحار الانوار ،ج‌44 ،ص‌24

1.
از خانه بیرون آمد.حسن را روی این شانه اش نشانده بود،حسین را روی آن یکی.لبخند می زد.گاهی این را می بوسید،گاهی آن را.گفتم:"یا رسول الله!خیلی دوست شان داری؟"

فرمود:"بله!هر کس دوست شان داشته باشد،را هم."1

***

2.
جمعه،21رمضان،سال 40 هجری.

امام بر فراز منبر بود.مردم دسته دسته می آمدند و بیعت می کردند.شرط کرد با هر که در جنگم جنگ کنید و با هر که در صلحم صلح کنید.مردم پذیرفتند.2

***

3.
-عده ای مسلمان ظاهر نما آمدند برای دادن شعار.

-عده ای حریص و آزمند آمدند برای کسب غنائم.

-عده ای از بازماندگان صفین آمدند برای گرفتن انتقام.

-عده ای از خوارج آمدند برای کشتن معاویه.

-عده ای متعصب قبیله ای آمدند،برای تصفیه حساب های شخصی.

-تعداد انگشت شماری شیعه.

همه با هم شدند سپاه امام.3

***

4.
گفتند:"تو جانشین پدرت هستی و وصی او،هر دستوری داری بفرما.هر چه بگویی انجام می دهیم."

فرمود:"دروغ می گویید.به پدرم که بهتر از من بود وفا نکردید.به من وفا کنید؟!"

راست می گفت.وسط جنگ رهایش کردند.4

***

5.
رشوه های نهانی معاویه که رسید،دست از جنگ کشیدند.گفتند:"درگیری با معاویه درست نیست،او هم مسلمان است."

سکه ها که بیش تر شد به معاویه نوشتند:"حاضریم حسن بن علی را دست بسته تسلیمت کنیم."5

***

6.
باور کردنی نبود.وقتی شهید شد خیلی ها برایش گریه کردند.حتی بعضی از دشمنانش،مثل مروان بن حکم.باور کردنی نبود.6

پی نوشت ها:
1.غریب آفتاب،مریم کریمی،مرکز آفرینش های ادبی قلمستان(جلد 4 از مجموعه ی 14 جلدی چهارده خورشید و یک آفتاب)،ص9
2.همان،ص83
3.همان،ص87
4.همان،ص90
5.همان،ص91
6.همان،ص100


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ لطف کردند:

وبلاگ شب های شعر شاعر شنیدنی است -- وبلاگ ابوالقاسم -- وبلاگ چیستا -- مهاجر -- وبلاگ مبارز -- سایت زیر باران -- وبلاگ اثبات ما -- وبلاگ من خلوت نشین -- وبلاگ انسان نقره ای

۰ نظر ۱۷ اسفند ۸۶ ، ۲۳:۳۹
حسن میثمی