امام حسن(ع)؛ سیب خوشبو

موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از نگاه «سیب خوشبو»

حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای حسن! تو «سیب خوشبو»، محبوب و برگزیده خالص قلب من هستی...

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳۱ خرداد ۹۵، ۱۹:۴۰ - بشرا
    افرین

۳ مطلب در دی ۱۳۸۳ ثبت شده است

بعد از نوشتن مطلب بیایید همدیگر را باور کنیم انتظار داشتم دوستان نظرات تحلیلی و پیشنهادات راهگشا ارائه بفرمایند که به جز چند نفر کسی به خودش زحمت نداده بود. بنده از تمامی دوستانی که مطلب را خواندند و نظر دادند تشکر می کنم. در میان کامنت ها یکی از بندگان خدا نظر داده بودند و خواستار پیگیری مطلب شده بودند. نمی خواستم مطلب را ادامه بدهم چون وبلاگ عمومی است؛ نه فقط برای طلاب و دانشجویان ولی امرزو مطلبی خواندم و بعد از اینکه حسابی وجدانم به درد آمد تصمیم گرفتم یه ذره دلنامه بنویسم:

خدا وکیلی از میون تمامی حوزه ها چند نفر مثل شهید مفتح و امام خمینی و شهید مطهری و شهید باهنر و امثالکم پرورش یافته اند؟ البته بنده بیشتر نظرم روی حوزه های برادران است که قدمتی چندین و چند ساله دارد وگرنه حوزه های خواهران غیر از حوزه الزهرا(س) کسی عددی به حساب نمی آوردشان منظورم از کسی مسئولین رده بالای حوزه های علمیه است.

بیایید خودمان را گول نزنیم و نگوییم امام (ره) یک معجزه بود و... با این حرفها وظیفه ما ساقط نمی شه. همه ما می دانیم اگر به اندازه ظرفیتمان و تا آخرین درجه ظرفیت وجودیمان تلاش کنیم مقامی کمتر از پیامبر(ص) نخواهیم داشت.

مشکل فقط قضیه حوزه و دانشگاه نیست. شاید مشکل قلیل من الآخرین است؛ ولی نه مشکل اینه که هیچ کس تکانی به خودش نمی ده تا توی این جرگه قلیل خودش رو جا کنه. همه راحت طلب شدن. حالا باز هم گلی به گوشه جمال بچه طلبه ها که دغدغشون مبارزه با نفس و اینجور مسائله که البته بنده فکر می کنم آنها هم از ذخیره معنوی جاریه در مکان و فضای حوزه ارتزاق می کنند.

لابد پیش خودتون می فرمایید که این یکی به نعل می زنه یکی به پاشنه آخه دلم از هر دو جاش پره!

ترخدا شما بگید مکان دانشگاه ها و حوزه ها تغییری کرده؟ چرا باید در همون دانشگاهی که حاج احمد متوسلیان درس خونده، نفس کشیده به ارزش های دینی توهین بشه؟ چرا وقتی برنامه جشن و مولودی و حتی نوحه خوانی برای اما محسین(ع) و ائمه اطهار(علیهم السلام) که روحی فداهما در نمازخانه دانشکده برپا می شود جای سوزن انداختن نیست، از بچه مذهبی گرفته تتا خوش تیپ های دانشکده( که الحمدلله به برکت نظام جمهوری اسلامی همه خوش تیپ شدند) می آیند و همراهی می کنند ولی تا مداحی تموم می شه و سخنرانی شروع می شه هیچکس باقی نمی مونه! به خدا هیچکس نمی مونه حتی یکنفر!

چرا اینقدر سطحی شدیم؟ چرا اینقدر خوب بلدیم توجیه کنیم؟ شاید چون خیلی خودخواه شدیم و توی همه زمینه ها خودمون رو صاحب نظر می دونیم.

یکی به من بگه مشکل از کجاست؟ مشکل از طلابه؟ از دانشجو هاست؟ اصلا شاید مشکل از زمونه است که آخرشه!!! یا شاید از امام زمان که نمی آیند!!!

من اگر بخواهم بیشتر از اینها بگم شاید بعضی از دوستان فکر کنند من ضدانقلاب و ضد روحانیت و... هستم.

ولی فقط این را بگویم که بیایید اینقدر به فکر جذب افراد و تغییر تفکرات آنها نباشیم بیایید خودمان را درست کنیم تتا وقتی کسی ما را می بیند نگوید این کیه و اسمش چیه! بلکه بپرسه دینش چیه و رهبرش کیه؟

ترخدا بیایید به داد اسلام برسیم اسلامی که برای شناساندنش چهارده سلاله و نور پاک پا به عرصه وجود نهادند.

ببخشید که پراکنده گویی کردم با اینکه حرف نگفته زیاد مانده....

والسلام علیکم و علی عبادالله صالحین

۸ نظر ۲۸ دی ۸۳ ، ۱۸:۲۸
حسن میثمی

سلام

خیلی حرف داشتم برای گفتن...

ولی الآن اصلا حالشو ندارم...دلیلش رو هم نمی خواد بدونید...

باشه همون قراری که با هم گذاشته بودیم...

جمعه>بعد از آزمون دانشگاه آزاد خیلی حرف دارم براتون

فعلا خداحافظ

خیلی التماس دعا

حرف های نگفته

نوشته شده توسط حسن میثمی در هیچ وقت!

۱۴ نظر ۲۵ دی ۸۳ ، ۲۰:۲۵
حسن میثمی

اسرار حج از زبان امام سجاد(ع)

برخی از روایات که ناظر به اسرار حج است، گرچه از حیث سند قابل تأمل و دقت و جای تحقیق بیشتری دارد، لیکن متن آنها بسیار قوی است. کسانی که احادیث را با متون آنها می شناسند، این گونه از احادیث را هم معتبر می دانند.

علی بن الحسین(ع) بعد از سفر حج، شبلی را دیدند و فرمودند:« چه می کنی؟»

عرض کرد:« از حج برمی گردم»

فرمود:« آیا آنگاه  به میقات رفتی و لباس دوخته را از تن درآوردی و لباس احرام را دربر نمودی و سپس غسل احرام را انجام دادی؟»

عرض کرد:«آری»

فرمود:« این که لباس دوخته را از بر گرفتی، آیا هنگام کندن لباس دوخته، قصد کردی که از لباس معصیت بیرون بیایی؟»

عرض کرد:« نه »

فرمود:« وقتی لباس احرام را در بر کردی در این قصد بودی که جامه طاعت در بر می کنی؟»

عرض کرد: « نه»

فرمود:« وقتی غسل احرام انجام دادی، آیا قصد کردی که خود را از گناهان شستشو می کنی؟»

عرض کرد:« نه، من فقط لباس مخیط و دوخته را بیرون آوردم و لباس احرام را در بر کردم و وقوف نمودم. نیت کردم همان چیزهایی را که دیگران انجام می دهند.»

فرمود:« پس تو احرام نبسته ای! احرام یه دستور ظاهری داارد که همه آن را انجام می دهند و یک دستور باطنی و سری دارد که تنها اهل سیر و سلوک و کسانی که به اسرار حج آگاهند، به آن توجه دارند.»

مستدرک الوسائل/ ج10/ص166

۴ نظر ۲۱ دی ۸۳ ، ۱۳:۲۱
حسن میثمی