امام حسن(ع)؛ سیب خوشبو

موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از نگاه «سیب خوشبو»

حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای حسن! تو «سیب خوشبو»، محبوب و برگزیده خالص قلب من هستی...

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳۱ خرداد ۹۵، ۱۹:۴۰ - بشرا
    افرین

۳ مطلب در مهر ۱۳۸۷ ثبت شده است

سال ششم-(دوره ی جدید)-شماره ی سی و نهم-بها:3 دقیقه

بسم الله

چه قدر تحمل شنیدن صدای مخالف را داریم؟
بگو مخالف بیاید، باکی نیست...

 

مشق شب:به یقین بدانید...

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

به یقین بدانید که شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن که صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّک پیدا نمى کنید تا کسانى را که دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان که شایسته ی تلاوت است تلاوت نمى کنید تا آنها را که تحریفش کردند بشناسید. هر گاه این را شناختید بدعت ها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید که، آن که اهل هوى است چگونه سقوط خواهد کرد.

اصلا نمی شناختمش. یعنی اسمش را شنیده بودم؛ اما درباره ی شخصیت اش هیچ نمی دانستم. بعضا حتی مخالف هم فکر می کردم و پیش خودم کلی از او بدم می آمد. تا این که رسید به شانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم، بخش دانشگاهی، غرفه ی اسوه های قرآنی.
یک غرفه درباره ی او بود. درباره ی کسی که در لبنان به او «مسیح» می گفتند. درباره ی کسی که تا همین دیروز فکر می کردم که یک تروریست است! بیش تر درباره اش شنیده ام و خواندم. تا این که خواستمش و دلم را به شخصیت بزرگوارش گره زدم. ایرانی است و اکنون 30 سال است که هیچ خبری از «مسیح لبنان» نشده است. فردی که می گفتند با همه ی مردم لبنان از موم منعطف تر، و با تمام دشمنان از سنگ سخت تر بود.

***

او تحمل شنیدن تمام صداهای رنگارنگ لبنان را داشت. از مسیحی و یهودی گرفته تا شیعه و سنی. همه را می شنید و با یک لبخند پاسخ می داد. ویژگی اش بود. معتقدم همین «شرح صدر» هم باعث شد که بشود «امام موسی صدر»... .

***

همه ی ویژگی های شخصیتی اش به کنار؛ مبهوت این همه صبرم برای گوش دادن، شنیدن و فکر کردن. او درباره ی تک تک مردم لبنان فکر می کرد و لبنان را نجات داد، اما نگذاشتند. حبسش کردند آن شخصیت دریایی را.

***

او صدای مخالفش را می شنید و تحمل می کرد. فریادهای کسانی را که دوستش نداشتند را به جان می خرید. همان مخالفان می شدند شیفته اش. او مخالف دین را خوب شناخت، دین شناس شد... موسی صدر اهل هوی را تحمل کرد و دید که چگونه آن ها سقوط می کنند. سقوط شان را به چشم دید...آن هم فقط با شرح صدر...

***

چه قدر می توانیم صدای مخالف را بشنویم و از آن بهره بگیریم؟ احساس می کنم آن قدر در جریان موافق شنا کرده ایم که هنوز ماهیچه هایمان آماده ی جریان مخالف نیست... .

***

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

امام موسی صدر


پیوندهای مرتبط:

1.سخنان امام خمینی(ره) درباره ی پیگیری مسئله ی ربودن امام موسی صدر / امام صدر دات آی.آر
2.پیام مقام معظم رهبری به کنگره ی بزرگداشت امام موسی صدر (6 شهریور 1387) / خامنه ای دات آی.آر
3.سخنرانی مقام معظم رهبری درباره ی ربوده شدن امام موسی صدر (17 مرداد 1359) / خامنه ای دات آی.آر
4.سایت موسسه ی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر
5.خرید پستی نرم افزار «شرح صدر» ؛ سیری در سیره و اندیشه ی امام موسی صدر / نورستان


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ در این هفته لطف کردند.

سایت نجوا -- وبلاگ ما باید با هم حرف بزنیم -- وبلاگ آخرین گلبرگ یاس -- وبلاگ بی سایه بان -- وبلاگ طلبگی -- وبلاگ من خلوت نشین -- وبلاگ چرک نوشت های یک بچه آخوند -- وبلاگ راه آسمانی -- وبلاگ سه الف

۹ نظر ۲۶ مهر ۸۷ ، ۱۳:۲۹
حسن میثمی

سال ششم-(دوره ی جدید)-شماره ی سی و هشتم-بها:1 دقیقه

بسم الله

چند شهر مقدس داریم؟؟
شهر مقدس ایران!

 

مشق شب:جمله ی اول حدیث را هزار بار با خود تکرار کنید؛ هر که با علما بسیار مجالست نماید...

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

هر که با علما بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و اندیشه اش باز و توسعه مى یابد و بر معلوماتش افزوده مى گردد و به سادگى مى تواند دیگران را هدایت نماید.

إحقاق الحقّ : ج 11، ص 238، س 2

با یکی از دوستان صحبت می کردیم. بحث درباره ی شهر قم و فضایل آن بود. می گفت: شهر قم خیلی شهر مقدسی است. آیات و روایات درباره اش زیاد داریم.

من هم قبول کردم، دلیلش را هم این دانستم که با وجود این همه روحانی و عالم در یک شهر، مسلما قم، شهر مقدسی می شود.

اما ناگهان یک آرزوی قدیمی از ذهنم سر خورد توی دلم: کاش این همه روحانی و حجت الاسلام و آیت الله -با آن مقام علمی که دارند- به جای قم زندگی را در یک شهر دیگر انتخاب می کردند تا همه ی شهرهای کشورمان مقدس شوند... .


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ در این هفته لطف کردند.

سایت نجوا -- وبلاگ طعم عسل -- وبلاگ بوی گل نرگس -- وبلاگ شب های شعر شاعر شنیدنی است -- زائر بقیع -- وبلاگ بی سایه بان -- وبلاگ عشاق الزهرا(س) -- وبلاگ صلیب نقره ای -- وبلاگ مرصاد -- وبلاگ صبح سپید -- وبلاگ آخرین گلبرگ یاس -- وبلاگ و خدا عشق را آفرید

۱۱ نظر ۲۰ مهر ۸۷ ، ۰۲:۲۱
حسن میثمی

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی سی و هفتم-بها:2 دقیقه

بسم الله

می رویم به 85 سال قبل...
چیزی بین شک و یقین

 

مشق شب:حق ائمه ی ما چیست؟...ادایش کنیم...

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

سوگند به خدایى که محمد (ص) را به حق برانگیخت، کسى نمى‏ تواند حق ما را کم کند مگر این که خدا عملش را کم گرداند.

کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏2، ص 149

تیشه ها و پتک ها نمی دانستند دارند چه کار می کنند، وگرنه شک ندارم که هم چون چاقوی حضرت ابراهیم، از انجام وظیفه ی خود صرف نظر می کردند؛

مطمئنم که آن روز زمین نفهمید که چه مصیبتی بر سرش آمده است، وگرنه یقین دارم که دهان باز می کرد تا بانیان این عمل را در جا فرو خورد؛

شکی ندارم که آن روز خورشید چشمانش را بسته بود، وگرنه آن قدر می تابید تا بسوزاند همه ی عالم را؛

اما اندکی مردودم که آن روز شیعیان بیدار بودند و هوشیار یا این که در خواب بودند...کجا بودند را نمی دانم، اما...

هشتم شوال که می آید، دلم می خواهد بترکد. دلم می خواهد تمام برق های عالم خاموش شوند، تمام زائران این کره ی خاکی درجا بایستند و فقط یک جا بدرخشد؛

هشتم شوال که می رسد، دلم می رود به 85 سال قبل. روزی که گنبد و بارگاه پنج نفر از بهترین های این عالم به دست تیشه ها و پتک های عده ای بی عقل نابود شد. البته در ظاهر...

هشتم شوال که می آید، دلم پر می کشد. به جایی که در کل دنیا، در تمام روزها مثل روز روشن است و می درخشد. به قبرستان باشکوه بقیع...

دعا می کنم شیعیان این دوره ی ما، مانند شیعیان 85 سال قبل غیرت خود را هر آن جا که لازم باشد، خرج کنند...فقط دعا می کنم...به امید این که شامل خودم هم بشود... .


ببخشید! چند لحظه:از این که 7 شماره نبودیم، شرمنده. البته اتفاق خیلی عظیمی هم نیفتاد در این ولوله بازار وبلاگستان فارسی. امیدوارم از این به بعد اتفاق های خوب و بزرگی بیفتد! به خاطر همه ی مناسبت های گذشته ی تان تبریک و تسلیت! طاعات و عباداتتان هم قبول.


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ در این 7 هفته لطف کردند، اسم ها و لینک هایشان زیاد است و وقت ما نسبتی برعکس دارد با این ها!

۱۶ نظر ۱۲ مهر ۸۷ ، ۱۸:۵۲
حسن میثمی