سلام یاد اون قصه افتادم که یه آقای فقیری با بچه اش رفت تشیع جنازه. توی تشیع جنازه بچه ی مردهه می گفت: بابا دارن می برنت یه جایی که نه آبی هست نه غذایی نه نوری نه سروری و.... بچه ی فقیره گفت : بابا دارن می برنش خونه ی ما!!!! وبلاگتون زیباست منتظر مناسبت و مطلب جدیدتون هستم یا علی مدد
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند. اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.