شما بگو ما را ببخشد
سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی بیست و پنجم-بها:3 دقیقه
بسم الله
نامه ای به مسیح پیامبر
شما بگو ما را ببخشد
مشق شب:در مقابل دوست شجاعیم و در برابر دشمن... از آن حضرت سؤال شد:ترس چیست؟فرمود: دلیرى بر دوست و گریز از دشمن. تحف العقول ، ص227 |
سلام بر مسیح پیامبر!
این روزها نمی دانم چه حالی دارید.نمی دانم که آیا آن لبخند همیشگی گوشه ی لبتان هست یا نه.نمی دانم که دلتان چه قدر خون است.حتی در این شک دارم که دیگر به ما به دید یک همراه نگاه کنی.
پیامبر خوب خدا!
می دانم که نه از دست هلندی ها ناراحتید و نه از دست امریکایی ها.نه از آن نماینده ی خدانشناس دل خونید و نه برای ساخت فیلم هایی هم چون فتنه چشم هایتان بارانی است.اما می دانم که دل خوشی از ما ندارید.می دانم که می دانید آخرین فرستاده ی خدا،محمد مصطفی - که سلام و صلوات خدا بر شما و او و تمامی خاندان پاکش باد - از دست ما به شما گله کرده است.نمی دانم چگونه این کوتاهی را از دل شما و ایشان در بیاوریم.
فرستاده ی پاک خدا!
می دانم که لحظه هایتان بسیار بیش از این ارزش دارد تا بنشینید و حرف های بی سر و ته بنده ی خطاکار خدایتان را بخوانید.برای همین هم زیاد طولانی نمی نویسم.فقط می خواهم بگویم که سلاممان را به آخرین پیام آور وحی برسانید و بگویید که مسلمانان از شما عذر می خواهند.می دانم که دل شما هم از ما آرام نیست.اما شفاعت شما نزد نبی خدا برنمی گردد.
روح خدا!
سلام ما را - با پاک ترین احساسات - به مصطفای خدا برسانید و بگویید مسلمانان از شما عذر می خواهند.او رحمتی برای هر دو جهان است...می بخشد...اما برای بعدش نگرانم.می ترسم او ما را ببخشد و باز فتنه ای دیگر برپا شود.مایی که برای خودی ها مثل شیر شجاعیم و برای دشمنانمان مثل... .
خوب خدا!
دعا کنید زودتر بیدار شویم و اتحاد ملی و انسجام اسلامی مان را از کلیشه خارج کنیم...دعا کنید زودتر بیدار شویم و انقلاب کنیم...دعا کنید بیدار شویم یا مسیح...!
تمام شد!
و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ لطف کردند:
سایت ایران 1404 -- وبلاگ رهیاد -- وبلاگ حریم یاس -- وبلاگ چیستا -- وبلاگ تردید خاکستری -- فاطمه -- وبلاگ شب های شعر شاعر شنیدنی است -- محمودی -- وبلاگ آتش عشق -- وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند -- وبلاگ به دنبال واژه می گردم -- وبلاگ صبح سفید