امام حسن(ع)؛ سیب خوشبو

موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از نگاه «سیب خوشبو»

حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای حسن! تو «سیب خوشبو»، محبوب و برگزیده خالص قلب من هستی...

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳۱ خرداد ۹۵، ۱۹:۴۰ - بشرا
    افرین

۳ مطلب در تیر ۱۳۸۷ ثبت شده است

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی سی و سوم-بها:3 دقیقه

بسم الله

مرکز دنیا کجاست؟
شما در مرکز دنیا واقع شده اید!

مشق شب:شغلی که داریم، فرصتی است برای ادای دین به مردم. خدمت به آنان.

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

والاترین‌ مقام‌ نزد خداوند، از آن‌ کسى‌ است‌ که‌ بیش تر از همه‌ به‌ حقوق‌ مردم‌ آشنا باشد و در اداى‌ آن‌ حقوق، بیش تر از همه‌ کوشا باشد.

حیاة‌ امام‌ حسن‌ بن‌ على، ج1، ص319

گام اول:صبح، ظهر یا شب. فرقی نمی کند. هر گاه که کارتان -یا بهتر بگوییم، همان خدمتتان را شروع می کنید- بسم الله بگویید. بگذارید خدا بداند که اگر یک وقت یادتان می رود قدم هایتان و نفس کشیدن هایتان برای اوست، فقط غافل مانده اید.

گام دوم:بدانید! در شغلی که شما دارید -از رفتگر شهرداری گرفته تا مهندس کارخانه ی تسلیحاتی- همه ی 80میلیون ملت ایران به شما وابسته هستند. نگاه 80میلیون با شماست. اگر یک جا پا خطا بگذارید، کلی ضرر می رسد به این 80میلیون نفر. کارتان را جدی بگیرید. مردم به حسن وظیفه شناسی شما نیازمندند.شغل تان را فرصتی بدانید از طرف خدا برای خدمت به مردم. برای ادای حقوق آنان.

گام سوم:در ثانیه ثانیه کارتان، نگاه خدا را بالای سرتان احساس کنید. آن وقت ببینید چه قدر شیرین می شود شغلتان. می شود شغل انبیا. حالا هر چه می خواهد باشد.

ما که در فلان گوشه ی سازمان مشغول کار هستیم، دایم باید آن شغل را جدی بگیریم و به آن برسیم. آن را همان کار مهمی بدانیم که به ما محول شده و خودمان را در آن شغل، بسازیم...در جبهه به یکی می گویند سر برانکارد را بگیر و مجروحان را ببر. به یکی می گویند آر.پی.جی بزن. به یکی می گوند برو نگاه کن، هر وقت دیدی کسی می آید، ما را خبر کن. بنابراین، هر کسی کار می کند. چنانچه هر کدام این کار را نکردند، جبهه شکست خواهد خورد...
در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفته اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه ی کارها به شما متوجه است.

مقام معظم رهبری، سید علی خامنه ای
(دیدن بیانات فوق به صورت کامل)


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ لطف کردند:

وبلاگ به آسمان نگاه کن! -- وبلاگ طعم عسل -- آرمیتا -- سایت ایران1404 -- وبلاگ بر بال های پرنده آبی -- وبلاگ نرمه های نور -- وبلاگ صدای عجیب -- وبلاگ کاغذ کاهی -- وبلاگ خاک انداز -- یکی از دوستانم! -- وبلاگ بوی گل نرگس(توضیح:این وبلاگ، وبلاگ برتر خرداد است) -- وبلاگ دختر پاییزی -- وبلاگ دلنوشته ها

۰ نظر ۲۸ تیر ۸۷ ، ۰۶:۰۷
حسن میثمی

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی سی و دوم-بها:4 دقیقه

بسم الله

به بهانه ی سالروز قیام خونین مسجد گوهرشاد
جشنواره ی پارادوکس ها

مشق شب:می گویند در جامعه ی اسلامی هر اتفاقی که بیفتد، همه مسئول هستند. من مسئولم. تو هم.

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

اى‌ پسر آدم!‌ از اعمال‌ حرام‌ دورى‌ کن‌ تا شخص‌ عابدى‌ باشى...و آن چنان‌ با مردم‌ رفتار کن‌ که‌ دوست‌ دارى‌ با تو رفتار شود تا شخص‌ عادلى‌ باشى.

بحار الانوار ، ج‌78، ص‌112

نه می خواهیم از حرف های -یا بهتر بگویم تناقض های- زیر نتیجه بگیریم، و نه می خواهیم بگوییم چه کسی مقصر است و نه هیچ چیز دیگر. فقط و فقط این چند جمله را بخوانید، بعد خودتان نتیجه بگیرید. خواستید گریه کنید، نخواستید قاه قاه بخندید، تاسف بخورید یا حتی محکوم کنید. بقیه اش با شماست. البته با احترام به مقام شامخ تمامی بانوان محجبه این مرز و بوم.

سال 1314- ایران:اجرایی شدن کشف حجاب به دستور رضاخان و در پی آن اعتراض گسترده مردم در مسجد گوهرشاد در تاریخ 22تیرماه 1314 و قیام خونین مسجد گوهرشاد در مشهد.

سال 1358- ایران:تصویب قانون رعایت پوشش زنان در کشور و استقبال مردم و سردادن شعارهایی چون: "یا روسری یا توسری".

سال 1358 تا 1376- ایران:برخوردهای خارج از قانون و تند و خودسرانه ی عده ای در راه اجرایی شدن قانون حجاب. شاید به آن شدتی که عده ای می گویند نباشد، اما دیگر هیچ هم نبوده است. برخوردهایی مثل بریدن موی دختران بی حجاب یا بدحجاب، ضرب و شتم آنان و... .

.
.
.
توضیح:شما معنای این سه نقطه را این طور فرض کنید که انگار در این زمینه، سال 1376 تا 1386 (البته در جهت مثبت اش) وجود نداشته است!

سال 1386- ایران:اجرایی شدن طرح گشت ارشاد جهت برخورد با بانوان بدحجاب در سطح شهر تهران توسط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران؛ دستگاه های فرهنگی و تشکل های مردمی و دولتی می گویند که می خواهند به تکاپو بیفتند. اما ظرفیت و پتانسیلی وجود ندارد. پس نمی توانند به تکاپو بیفتند!

سال 1386- ترکیه:علی رغم درگیری بین مجلس و دولت ترکیه جهت برداشتن قانون منع شرکت دختران محجبه در دانشگاه و عدم توفیق دولت در این امر، اکثر دختران محجبه هم چنان بر محجبه ماندن تکیه می کنند.

سال 1387- ایران:استمرار طرح گشت ارشاد جهت برخورد با مظاهر بدحجابی؛ غیر از نیروی انتظامی، هنوز هیچ تشکل، نهاد و یا ارگان دیگری در این زمینه وارد نشده است. فرهنگسراها، بسیج، مساجد و تشکل های مردمی انگار خوابند!

سال 1387- ترکیه:دختران محجبه از شرکت در کلاس های دانشگاه و شرکت در انتخابات های این کشور منع شدند.

.
.
.

سال 1404- ایران:....

.
.
.

************

خارها

خوار نیستند

شاخه های خشک

چوبه های دار نیستند

میوه های کال کرم خورده نیز

روی دوش شاخه بار نیستند

پیش از آن که برگ های زرد را

زیر پای خویش

سرزنش کنی

خش خشی به گوش می رسد:

برگ های بی گناه

با زبان ساده اعتراف می کنند

خشکی درخت

از کدام ریشه آب می خورد!

مرحوم قیصر امین پور


قابل توجه:یک بحث داغ در این زمینه در کانون وبلاگ نویسان مذهبی: چرا دولت با بدحجابی به صورت جدی برخورد نمی کند؟


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ لطف کردند:

وبلاگ عروج -- وبلاگ نسل سومی -- وبلاگ صبح سپید -- وبلاگ کاغذ کاهی -- وبلاگ نفس باران -- سایت ایران1404 -- وبلاگ شب های شعر شاعر شنیدنی است -- امید -- ناشناس -- وبلاگ دختر پاییزی -- وبلاگ الا ای عشق لبیک -- ... -- وبلاگ صلیب نقره ای -- وبلاگ صدای عجیب -- وبلاگ طعم عسل -- وبلاگ به آسمان نگاه کن!

۰ نظر ۲۱ تیر ۸۷ ، ۱۰:۴۷
حسن میثمی

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی سی و یکم-بها:5 دقیقه

بسم الله

تاریخ برای ملت ما چه جایگاهی دارد؟اصلا جایگاهی دارد؟؟!
به تاریخ بگو برود بمیرد!

مشق شب:گذشته ها نگذشته...به فکر آینده باش!

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

اى‌ بندگان‌ خدا!از عبرت ها پند گیرید و از اثر گذشتگان‌ متوجه‌ شوید و به‌ وسیله‌ نعمت ها از نافرمانى‌ خدا باز ایستید و از پندها سود برید.

تحف‌ العقول‌ ،ص‌239

خیلی تعجب نکنید. یعنی از دیدن میان تیترها -خدای ناکرده- یک وقت چشمانتان از حدقه نزند بیرون. مادرم می گفت:«در این سی سال هر چه که دلت بخواهد دیدیم. از ترور و فتنه و آشوب و شورش گرفته تا تظاهرات و وعده و امید و بیم.» نمی دانم چرا حرف هایش را -استثنائا- خیلی خوب فهمیدم! انگار در همین چهار پنج سالی هم که از سن -مثلا- بلوغ سیاسی ما می گذرد، همه ی این ها را که مادر گفت دیده ایم. راستی! چرا؟

اشتباه نخست:بنی صدر؛صد در صد!

انقلاب که پیروز شده بود، همه جوگیر بودند. ملت عزم شان را جزم کرده بودند که تا همین دو سه ماه آینده برسند به آن مدینه ی فاضله ای که باید. دائم امام می گفت که این جمهوری اسلامی کار دارد تا بشود جمهوری اسلامی. اما... .
مادر می گفت از نماز جمعه که برمی گشتیم -همان سال های اول- صدای مرتضوی -همان وزیر شعار خودمان- در گوش همه می پیچید که:بنی صدر صد در صد؛رجوی صفر درصد. مردم هم تکرار می کردند. مردم بنی صدر را برای نمره ی بیست خواستند و به او رای دادند. وقتی هم آقای بنی صدر آمد روی کار و یواش یواش اشتباهات اش رو شد، ملت یکی یکی رفتند کنار. تا وقتی از آب درآمد که این بابا اصلا منافق است.
در این جا مهم بنی صدر نیست. مهم ملت ایران است. اشتباه اول را انجام داد:به بنی صدر با نمره ی عالی رای داد و طبیعتا از او انتظار نمره ی عالی داشت و طبیعتا تحمل خطاهای آقای صد در صدی را نداشت.به همین سادگی!

اشتباه دوم:خمینی و خامنه ای،خاتمی!

سال 1376 است. خیلی از اشتباه نخست نگذشته است. یعنی ملت باید یادشان باشد آن خاطره ی تلخ را. به سید محمد خاتمی رای می دهند. اما باز هم با نمره ی بیست. روی کار می آید. هشت سال خدمت می کند و بعد می رود. ملت از او ناراضی هستند. خیلی از آن هایی که به رئیس جمهور محبوب شان رای داده اند، از رای خود پشیمان اند. چرایی اش را در بند قبل بخوانید.
در این جا مهم سیدمحمد خاتمی نیست. مهم ملت ایران است. اشتباه دوم را انجام داد:به سیدمحمد خاتمی با نمره ی عالی رای داد و طبیعتا از او انتظار نمره ی عالی داشت و طبیعتا... .

اشتباه سوم:او رجایی زمان ماست!

سال 1384؛ پس از هشت سال ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، محمود احمدی نژاد با رای مردم روی کار می آید. هنوز ده سال از اشتباه دوم نگذشته است. حافظه ی تاریخی ملت ایران نباید آن را فراموش کرده باشد. اما احمدی نژاد هم با نمره ی بیست رای می آورد و رئیس جمهور می شود. هنوز چهار سال اول تمام نشده، خیلی از دو آتشه هایی که به دکتر رای داده اند، از رای شان برگشته اند. چرایی اش را اگر بنشینید و صد سال هم فکر بکنید نمی توانید پیدا کنید،چه برسد در بند قبل و قبل تر!
در این جا مهم محمود احمدی نژاد نیست. مهم ملت ایران است. اشتباه سوم را انجام داد:به محمود احمدی نژاد با نمره ی عالی رای داد و طبیعتا... .

و این دور تسلسل تا کی...؟

تا وقتی تاریخ و گذشته برای ملت ما ارزش نداشته باشد.آن وقت باز هم باید ببینیم کسی روی کار می آید و توسط عده ای آن قدر بالا می رود که برای آن ها می شود خدا، و برای عده ای آن قدر پایین می آید که کم ترین هم نیست. آن وقت است که «نقد» در مملکت ما می میرد. به همین سادگی!

توضیح:در این نوشتار به هیچ وجه تکیه بر روی افرادی که نام آن ها در متن آمد نیست، بلکه فقط و فقط مقصد این بود که رفتاری از هزاران رفتار ملت ایران بازشناسی شود. به همین سادگی!


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که به حقیر و این وبلاگ لطف کردند:

وبلاگ همقطاری سلام -- وبلاگ شب های شعر شاعر شنیدنی است -- وبلاگ سرزمین نور -- وبلاگ طلب وصل -- وبلاگ محبین14 -- امیر -- وبلاگ خیزران -- ناشناس -- وبلاگ خط سوم -- وبلاگ انجمن مجازی ایران -- وبلاگ خاک انداز -- وبلاگ یاران ناب -- وبلاگ من خلوت نشین -- وبلاگ عروج -- وبلاگ یا علی مولا -- وبلاگ طعم عسل

۲ نظر ۱۴ تیر ۸۷ ، ۱۹:۵۶
حسن میثمی