امام حسن(ع)؛ سیب خوشبو

موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از نگاه «سیب خوشبو»

حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای حسن! تو «سیب خوشبو»، محبوب و برگزیده خالص قلب من هستی...

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳۱ خرداد ۹۵، ۱۹:۴۰ - بشرا
    افرین

۴ مطلب در اسفند ۱۳۸۴ ثبت شده است

بسم الله

معاویه-لعنت الله علیه-که از مسند خلافت عقب مانده بود و مانند گرگی گرسنه به دنبال غصب خلافت بود،دائما به دنبال توطئه ای بود تا حسن(علیه السلام)را کنار بزند.به همین منظور با فرستادن جاسوس های فراوان و دادن پول های هنگفت به یاران امام،آن ها را می خرید تا به امام خیانت کنند.

معاویه پس از توطئه های نهان و آشکار،تصمیم به این گرفت که عراق را تحت تصرف خود در آورد.امام حسن(علیه السلام)از حرکت نظامی معاویه مطلع شد و بی درنگ مردم را به نماز جماعت در مسجد جامع کوفه دعوت کرد.امام بر فراز منبر رفت و ماجرای تجاوز نظامی معاویه را به مردم اطلاع داد.کار شکنی از همین جا شروع شد.به طوری که مورخین می نویسند:«مردم در برابر دعوت امام حسن(علیه السلام)به جهاد با معاویه سکوت کردند.حتی یک نفر از آن ها سخنی نگفت و کلمه ای جواب نداد.»

در این هنگام که همه به سکوت مرگبار فرو رفته بودند «عدی بن حاتم»یکی از سرداران سپاه علی(علیه السلام)سکوت را شکست و با سخنان پرشور خود مردم خفته را بیدار کرد.امام حسن(علیه السلام) از بالای منبر تقدیر و تشکر کرد و پس از آن لشکر عظیمی از کوفه خارج شدند.

پس از اقامت لشکریان امام حسن(علیه السلام)در ساباط(مدائن)امام همه ی یاران را برای نماز جمع کرد.اینک وقت آزمایش یاران بود.آیا آنان همراهی خواهند کرد؟:

«...آگاه باشید!همانا آن چه موجب اتحاد و به هم پیوستگی شماست،(گر چه آن را نپسندید)برای شما از پراکندگی بهتر است.آگاه باشید!آن چه را من برای شما می اندیشم بهتر از آن چیزی است که خودتان برای خود می اندیشید.بنابراین از دستور من سرپیچی نکنید و رای مرا به من بازنگردانید...»

در این هنگام توطئه های معاویه یک یک آشکار شد.یکی می گفت:«سوگند به خدا چنین پنداریم که امام می خواهد با معاویه صلح کند.»دیگری لب گشود:«این مرد کافر شده»که در این هنگام گروهی تحریک شده و به خیمه ی سیب خوشبوی پیامبر(صلی الله علیه و آله)حمله کردند و هر آن چه در آن جا بود غارت کردند.حتی ردای روی دوش امام را...

آن حضرت،غریبانه سوار بر مرکب شد و با جمعی از یاران از آن جا دور گردید.پس از گذشت چند ساعت،ناگهان مردی از بنی اسد به پیش آمد و دهنه ی اسب حضرت را گرفت و گفت:«الله اکبر...ای حسن!مشرک شدی چنان که پدرت قبل از این مشرک شد.»و سپس با شمشیری که در دست داشت چنان بر ران آن حضرت زد که گوشت را شکافت و به استخوان رسید.امام پس از آن بستری شد و به معالجه پرداخت.

اینک او تنهاست.جز چند یاری که شاید به اندازه ی انگشتان دست هم نیستند با او هستند...اینک او تنهاست...

ادامه دارد...


مشق شب:گفته ا ند در ایام نوروزی قدغن است!


**ویژه نامه ی نوروزی**
(کاملا رایگان-شونصد صفحه-رنگی-با کاغذ گلاسه)

«در سال 1384 چه گذشت؟»

مقدمه:
از آن جایی که هر نشریه ی در پیتی یک ویژه نامه برای نوروز دارد و همه ی روزنامه ها ضمیمه ی رایگان دارند ما هم به خودمان گفتیم مگر چی مان از بقیه کم است؟تازه خیلی هم زیاد است.برای همین طی یک حرکت کاملا کلیشه ای کلی خودمان را کشتیم و وقایع سال 84 را به صورت خیلی خلاصه دو دستی آن هم به صورت خیلی رایگان می دهیم خدمتتان تا بروید حالش را بکنید.آن وقت بروید پیش فک و فامیل هی پز بدهید و انرژی بترکانید.البته این ها فقط داخلی هاشه.تازه!مصاحبه با خواننده و راننده و بازیگر هم نداریم!

فروردین 84

5 فروردین:بازی تیم های ملی ایران و ژاپن علی رغم پیروزی تیم ملی ایران خاطره ی تلخی برجای گذاشت.هنگامی که داور سوت پایان بازی را به صدا درآورد تماشاگران به سمت درب های خروجی هجوم آوردند اما با درب های بسته مواجه شدند و بر اثر فشار 6 نفر از هموطنانمان کشته و 25 نفر زخمی شدند.بر اساس گزارش کارشناس قوه ی قضاییه 80% ناجا و 20% مسئولین ورزشگاه مقصر اعلام شدند.

14 فروردین:چهار سارق با سرقت 33 میلیارد و 700 میلیون تومان پول و چک مسافرتی از شعبه ی مرکزی بانک رفاه کارگران زاهدان،رکورد بانک زنی را در ایران از آن خود کردند.سارقین در حداقل زمان ممکن شناسایی و دستگیر شدند و پول ها هم به خزانه بازگشت.

18 فروردین:یک کارمند پیمانی ناجا جمعی از دانش آموزان مدرسه ی راهنمایی رازی را با دو اسلحه در دست گروگان گرفت.گروگانگیر پس از 75 دقیقه با خوردن یک لیوان آب ناقابل از هوش رفت و دستگیر شد.

اردیبهشت 84

1 اردیبهشت:بامداد این روز هواپیمای بوئینگ 707 ساها که از کیش به تهران باز می گشت در هنگام فرود ترمزهایش عمل نکرد و پس از طی مسیر چند کیلومتری باند دچار انحراف و آتش سوزی گردید.در این حادثه دو تن کشته،یک نفر مفقود و 47 نفر مجروح شدند.(چه قدر کم!نه؟!!)

25 اردیبهشت:آخرین پیکان در این روز از مدار تولید خارج شد و به موزه رفت.

خرداد 84

1 خرداد:در اعلام نهایی کاندیداهای ریاست جمهوری صلاحیت 6 تن اعلام شد.معین و مهرعلی زاده که رد صلاحیت شده بودند حسابی شوکه شدند و اعتراض کردند.

2 خرداد:مقام معظم رهبری طی درخواست حدادعادل،توسط حکم حکومتی خواستار تجدید نظر رای شورای نگهبان درباره ی معین و مهرعلیزاده شدند.پس از چند ساعت معین و مهرعلیزاده هم از قافله عقب نماندند.

6 خرداد:جمهوری اسلامی ایران،پس از بیست و دومین درخواست،با موافقت سازمان تجارت جهانی(WTO)به عنوان ناظر عضو این سازمان شد.
6 خرداد:اذان گوی پرآوازه ی کشورمان،رحیم موذن زاده ی اردبیلی در آستانه ی 80 سالگی دعوت حق را لبیک گفت.اذان مشهور او در سال 1334 در میدان 15خرداد،در استودیوی 6 خوانده شد.پیکر این مرد بزرگ در ابن بابویه دفن شد.

18 خرداد:تیم ملی ایران با پیروزی مقابل بحرین،به جام جهانی 2006 آلمان صعود کرد.در جشن این پیروزی،15 تن مجروح،370 اتوبوس تخریب و 48 حریق در سطح شهر رخ داد.

22 خرداد:چهار انفجار شدید اهواز را لرزاند.این انفجارها 7 کشته و 90 مجروح داشت.

27 خرداد:نهمین انتخابات ریاست جمهوری در این روز برگزار شد.

28 خرداد:نتایج نهمین انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد:هاشمی و احمدی نژاد دور دوم؛بقیه بروند کشک بسابند!

تیر 84

3 تیر:احمدی نژاد در این تاریخ با رای 17 میلیون و خرده ای ایرانی به مسند ریاست جمهوری رسید.یادمان نرود که به خاطر چه قول هایی به او رای دادیم:

  • دولت کارآمد و عدالت گستر

  • سلامت مدیران

  • مبارزه با فساد اداری

  • پیشگری از بروز شکاف بین دولت و مردم

  • تشکیل دولت اسلامی

  • تثبیت و تقویت آرمان خواهی و برائت از ایده آلیسم

  • گفتمان خدمت به جای قدرت

  • علمی کردن مدیریت

  • رفع تورم از طریق کاهش هزینه های دولت و کاهش سود بانکی

  • بسط توسعه ی سیاسی از طریق بالا بردن قدرت نقد و مشارکت مردم

  • اولویت دادن به تولید داخلی

  • امنیت سرمایه و سرمایه گذار

  • کاهش تصدی گری دولت

  • بالندگی فرهنگ از طریق تقویت هویت ملی و تاریخی و اسلامی ایران

  • ایجاد فضای آرمانی و آرمان خواهی در کشور برای مقابله با معضلات فرهنگی1

و هم چنین احمدی نژاد چند کار را در این چند ماهه برایمان انجام داد:

  • بازگرداندن قدرت ایران در مذاکرات و قدرتمند کردن ایران در چانه زنی های سیاسی

  • حضور دولت در هر استان برای حل مشکلات آن بخش

و باز هم یادمان نرود که او هنوز کم تر از 6 ماه است روی کار آمده.پس زود قضاوت نکنیم.

مرداد 84

11 مرداد:قاضی مسعود احمدی مقدسی توسط جوانی ناشناس ترور شد و در دم جان سپرد.

شهریور 84

4 شهریور:در پی برخورد سه دستگاه اتوبوس مسافربری در محور میانه-قره چمن 22 تن کشته و 38 تن مصدوم شدند.(باز هم چه قدر کم.نه؟؟)

خارجی مهم:10 شهریور:حملات تروریستی 800 زائر کاظمین را به شهادت رساند و و300 تن را مجروح کرد.می گویند مسئولش القاعده بوده.اما ما که می دانیم.خودتی آمریکا جون!

مهر 84

2 مهر:مدرسه ها باز شد!!

23 مهر:وقوع دو انفجار پیاپی در اهواز 5 کشته و 102 مجروح بر جای گذاشت.وزارت اطلاعات در بیانیه ای گفت:صدای انفجار در اهواز لهجه ی انگلیسی دارد.

آبان 84

9 آبان:بورس تهران شاخص 9 هزار واحدی را تجربه کرد.مبارکه!

30 آبان:منوچهر آتشی،شاعر معاصر ایران در سن 74 سالگی درگذشت.او «چهره ی ماندگار» صدا و سیما بود.

آذر 84

4 آذر:استاد مرتضی ممیز،پدر گرافیک نوین ایران دار فانی را وداع گفت.وی 14 جلد کتاب در زمینه ی گرافیک نوشته است.مشهور ترین اثر ممیز هزاری های سبزی است که هر روزه با آن سر و کار دارید.

15 آذر:در سانحه ی سقوط هواپیمای C-130 نهاجا بیش از 110 تن شهید شدند.68 تن از خبرنگاران و اصحاب صدا و سیما حضور داشتند.جزییاتش را خودتان بهتر می دانید.

16 و 17 آذر:تهران به دلیل خفه شدن در آلودگی هوا دو روز تعطیل شد.

دی 84

19 دی:هواپیمای جت فالکن سقوط کرد.8 تن شهید.از جمله سردار احمد کاظمی؛فرمانده ی نزسا.

بهمن 84

4 بهمن:دو انفجار دیگر در هشر اهواز رخ داد که 8 کشته و 46 زخمی به جای گذاشت.

15 بهمن:احمدی نژاد در جواب قطعنامه ی شورای حکام مبنی بر توقف فعالیت های دانشگاهی در زمینه ی هسته ای طی بیانیه ای 8 ماده ای گفت:شورای حکام!2000قطعنامه منتشر کنید اگر دلتان با انتشار این قطعنامه ها خوش می شود.اگر با انتشار این قطعنامه ها جشن می گیرید،قطعنامه های بیش تر منتشر کنید تا دلتان خوش باشد ولی بدانید که نمی توانید جلوی پیشرفت علمی کشور ما را بگیرید.

24 بهمن:عملیات غنی سازی اورانیومدر ایران به طور رسمی آغاز شد.در گام اول لغو تعلیق های داوطلبانه با حضور بازرسان آژانس انرژی اتمی در تاسیسات هسته ای نظنز فک پلمپ شد و در پی آن به تعداد محدودی دستگاه سانتریفوژ گاز UF6 تزریق گردید.

25 بهمن:در خیابان ارم شهر قم درگیری بین نیروهای پلیس و دراویش نعمت اللهی بالا گرفت.1200 درویش دستگیر شدند و خانقاه آنان نیز تخریب گردید.

اسفند 84

>>در پی چاپ کاریکاتور موهن به پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)که از بهمن آغاز شده بود و جریان تا اسفند کشیده شد تمامی کشورهای مسلمان رابطه ی اقتصادی خود را با دانمارک و نروژ قطع کرده و به سفارت های آن کشور حمله کردند.در ایران نیز در پاسخ به این اقدام دور از انسانیت،دانشجویان و طلاب به سفارتخانه های دانمارک و چند کشور دیگر حمله کردند.

خارجی مهم:3 اسفند:حرم امام حسن عسکری(علیه السلام) و امام هادی(علیه السلام)مورد تهاجم تروریست های معلوم الحال قرار گرفت.این اقدام بر خشم مسلمانان جهان و وحدت آنان افزود.(تا کور شود هر آن که نتواند دید...)

8 اسفند:تروریست ها در یک اقدام خرابکارانه ساختمان فرمانداری دو شهر دزفول و آبادان را مورد هدف بمب گذاری قرار دادند.در این حادثه 4 نفر مجروح شدند.(ای بابا!این که اصلا مهم نبود.کشته نداشت که!!)

26 اسفند:در پی حمله ی اشرار تروریست به چند خودروی حامل سران و روسای حراست و فرمانداری استان سیستان و بلوچستان بیش از 22 نفر شهید و 7 نفر مجروح شدند.

 

هم چنین هیچ گاه شاعر گرانقدر،مرحوم آقاسی و دانشمند بزرگ،مرحوم کاظمی آشتیانی و هنرمند عزیز،مرحوم منوچهر نوذری را فراموش نخواهیم کرد.روحشان شاد.

1:همشهری جوان،شماره ی 61
توضیح:اطلاعات روزشمار از سال نامه ی شرق برداشت شده و توسط نویسنده ویرایش گردیده است.


>> با تشکر از تمام دوستانی که نظر دادند و تبریک گفتند.پیشاپیش سال نو را تبریک می گویم.

میثم درخشنده(وبلاگ بچه های آسمان) -- دلارام(وبلاگ مچول کوچول) -- مدیریت وبلاگ نجوای شاکی -- مدیریت وبلاگ ققنوس خیس -- پرستو(وبلاگ گنجینه ی نور) -- جناب آقای حسین رفیعی -- وبلاگ خبری صدرا(...!!! توضیح:والا ما رفتیم سایتش هیش کی توش نبود.عجیب غریب هم بود.برای همین هیچ اسمی نداشت!!) -- تینا(وبلاگ تینا تنها) -- ژولی پولی(وبلاگ ایگناسیو) -- نسیم یاس کبود(وبلاگ پیام گل سرخ) -- سید شهاب الدین واجدی(سایت عاشوراییان) -- دل شکسته(وبلاگ خدایا بی تو نمی تونم!) -- غریبه(وبلاگ غالبون) -- مدیریت وبلاگ هاجر و اسمعیل -- محمد(وبلاگ کشکول) -- مهاجر55 -- چشم انتظار یار(وبلاگ عاشقان حضور) -- سید صادق قاضی(وبلاگ آشنایی با پدر زمان) -- مرضیه(وبلاگ گونای)

 

 

۲۳ نظر ۲۶ اسفند ۸۴ ، ۲۰:۲۶
حسن میثمی

بسم الله

پس از رحلت جانشوز پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)،حسن بن علی(علیه السلام)که ده سال بیش از سنش نگذشته بود،علاوه بر تحمل این مصیبت،حوادث تلخ غصب خلافت پدر گرامیش و شهادت مادر بزرگوارش،حضرت فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) را چشید.عصر خلافت ابوبکر،عمر و عثمان 25 سال به طول انجامید.همان 25 سال معروف که استخوان در گلو بود.در این 25 سال امام حسن(علیه السلام)ساکت نبود و در مکان های مقتضی علیه خلفای جور قد علم می کرد.سال ها گذشت و در اواخر سال 34 هجری بود که عثمان کشته شد و مسلمانان مدینه با علی(علیه السلام) بیعت کردند.در سال های خلافت امیر مومنان حسن(علیه السلام)همیشه همراه و هم گام پدر بود و برای رفع مشکلات گوناگون مردم شب و روز تلاش می کرد.تاریخ نمونه های زیادی را در خود ثبت کرده است.

اما روزها به سرعت می گذشت و زمان به سحرگاه 19 رمضان 40 هجری رسید.پدر ضربت سختی خورده است و حسن و حسین(علیهم السلام)سخت نگرانند...نکند پدر هم آن ها را تنها بگذارد و برود...آری!صحبت های پدر بوی وداع می دهد.روز 21 رمضان،کوفه غرق در عزا بود.مردم گروه گروه خدمت حسن بن علی(علیه السلام)که از امروز مسئولیت سنگین امامت بر دوش او بود می رسیدند و تسلیت عرض می کردند...مردم بیعت کردند...اما...کاش... .

ادامه دارد...


مشق شب:خیلی فکر کنید.هر چه بیش تر بهتر!

امام حسن(علیه السلام)در جواب مرد شامی که از ایشان سئوال کرد:«آن 10 چیزی که هر کدام از دیگری سخت ترند کدامند؟»فرمود:

آن 10 چیز که هر کدام بر دیگری سخت تر است،عبارتند از:«سنگ»و سخت تر از سنگ،«آهن»و سخت تر از آهن،«آتش»و سخت تر از آتش،«آب»و سخت تر از آب،«ابر»و سخت تر از ابر،«باد»و سخت تر از باد،«فرشته»ای است(که آن باد را به حرکت در می آورد)و سخت تر از آن فرشته،«فرشته ی مرگ»است؛و سخت تر از فرشته ی مرگ،«مرگ»و سخت تر از مرگ،«فرمان خدا»است.

تحف العقول،صص257-259


با تشکر از تمامی دوستانی که در مطلب گذشته نظر دادند و تشکر ویژه از آن عزیزانی که پیام تبریک برای حقیر گذاشتند.لازم به ذکر است داستان«غایب ها دستاشون بالا!»در نخستین جشنواره ی وبلاگ های قرآنی رتبه ی دوم را کسب کرد.لینکش رو می توانید در ستون کناری وبلاگ در قمست «مطالب جالب انگیزناک» بیابید.اگر نخواندیدش حتما بخوانید.

ضمنا یک تشکر ویژه از تمام دوستانمان در وبلاگ برترین های پرشین بلاگ به خاطر لطفی که نسبت به حقیر داشتند.از آقا حامد احسان بخش؛میرعلی؛خانم نورا و همه ی دوستان.خیلی ممنون.

سید شهاب الدین واجدی(سایت عاشوراییان) -- میر علی(وبلاگ طواف) -- مدیریت وبلاگ ققنوس خیس -- مدیریت وبلاگ نجوای شاکی -- دلارام(وبلاگ مچول کوچول) -- نیما رهگذر(وبلاگ چلوکباب) -- مدیریت وبلاگ انحمن پارسا -- تنها(وبلاگ دلم گرفت ای هم نفس) -- سلام -- پرستو(وبلاگ گنجینه ی نور) -- مدیریت وبلاگ دیاموند -- کدیریت وبلاگ هاجر و اسماعیل توضیح:این وبلاگ در بخش گرافیک نخستین جشنواره ی وبلاگ نویسی قرآنی رتبه ی دوم را کسب کرد.به آقا سید محمد تبریک می گم. -- محمد آقا(وبلاگ حریم یاس توضیح:این وبلاگ در بخش گرافیک نخستین جشنواره ی وبلاگ نویسی قرآنی رتبه ی نخست را کسب کرد.باز هم تبریک.ولی خفن تر.از نوع نوت بوکی!) -- غریبه(وبلاگ غالبون)

۲۲ نظر ۱۹ اسفند ۸۴ ، ۰۰:۱۹
حسن میثمی

بسم الله

پیامبر(صلی الله علیه و آله)با جمعی از مهاجران و انصار در یکی از کوه های مکه بودند.ناگاه حسن(علیه السلام)را دیدند که با شکوه و وقار خاصی به سویشان می آید.رسول خد(صلی الله علیه و آله)به او نگریست و در شأن او چنین فرمود:«جبرئیل راهنمای حسن(علیه السلام) و میکاییل استوار کننده ی اوست.او فرزند من و پاک سرشت از خودم،و یکی از دنده های پیکرم می باشد.این کودک نبیره ی من و نور چشم من است.»پیامبر(صلی الله علیه و آله)برخاست و به استقبال حسن(علیه السلام)رفت؛در حالی که پیامبر(صلی الله علیه و آله)خطاب به حسن(علیه السلام)می فرمود:

«انت تُفّا حَتی،وَ اَنتَ حَبیبی وَ مَهجَةُ قَلبی
تو سیب خوشبوی من هستی.تو محبوب من و برگزیده ی خالص قلبم می باشی!»
1...

سال ها گذشت و اتفاق های فراوانی افتاد.حسن و حسین(علیهما السلام)زیر سایه ی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)و تحت تربیت حضرت علی(علیه السلام)و حضرت فاطمه(سلام الله علیها)تلخ و شیرین زندگی را چشیدند.تا این که روزی رسید که خوشی ها تمام شد و سختی های اهل بیت(علیهم السلام)آغاز گردید...

پیامبر(صلی الله علیه و آله)در بستر رحلت قرار گرفته و در ساعات آخر حسن و حسین(علیهما السلام)به بالین پیامبر(صلی الله علیه و آله)آمدند و خود را به روی رسول خد(صلی الله علیه و آله)افکندند.حضرت علی(علیه السلام)خواست آن ها را از پیامبر(صلی الله علیه و آله)جدا کند.پیامبر(صلی الله علیه و آله)او را نهی کرد و فرمود:«ای علی!بگذار من آن ها را ببویم و آنان مرا ببویند.من از دیدار آن ها توشه برگیرم و آن ها نیز از دیدارم توشه برگیرند.بدان که این دو فرزند بعد از من ستم ها خواهند دید و مظلومانه کشته شوند.خدا لعنت کند آنان را که به این دو ستم می نمایند.»پیامبر(صلی الله علیه و آله)این سخن را سه بار فرمود2 و... .خورشید غروب کرد...

ادامه دارد...

1.به نقل از حُذیفة بن یمان؛یکی از اصحاب گرانقدر پیامبر(صلی الله علیه و آله)
2.کحل البصر،ص194


مشق شب:فکر کنید...

پیامبر(صلی الله علیه و آله):«حسن و حسین(علیهما السلام)هر دو امام و پیشوایند.خواه شرایط برای به دست گرفتن زمام امور رهبری برای آن ها فراهم شود و خواه چنین شرایطی فراهم نگردد.»

علل الشرایع،ج1،ص211


با تشکر از تمام دوستانی که در مطلب قبل نظر دادند:

دلارام(وبلاگ مچول کوچول) -- مدیریت وبلاگ نجوای شاکی -- یه منتظر(وبلاگ منتظران و عاشقان آقا) -- مدیریت و بلاگ یه مسافر -- پرستو(وبلاگ گنجینه ی نور) -- ملکی (وبلاگ لاف عشق) -- مسافر سکوت -- حمیدرضا(وبلاگ حکمت تازیانه) -- مدیریت وبلاگ ققنوس خیس -- غریبه(وبلاگ غالبون) -- مهاجر55 -- مهدی(وبلاگ کامپیوتر و اینترنت) -- مدیریت وبلاگ بی نام و نشان -- مدیریت وبلاگ حریم دوست

 

 

۱۸ نظر ۱۱ اسفند ۸۴ ، ۱۸:۱۱
حسن میثمی

بسم الله

روز هفتم ولادت نوه ی زیبای پیامبر(ص)بود که ایشان گوسفند خوش رنگی را عقیقه کردند و سر حسن(ع)را با بوی خوش «خلوق»(بوی خوش ترکیب یافته از زعفران)خوشبو نمودند و سپس فرمودند:«مالیدن خون از کارهای جاهلیت است.»

پیامبر(ص)از همان روزهای اول حسن(ع)را مورد محبت قرار می دادند و با محبت های سرشار خود،در پرورش شخصیت و رشد ارزش های اخلاقی حسن(ع) نقش به سزایی را ایفا می نمودند.

با ولادت برادر حسن(ع)،یعنی حسین(ع)؛او از تنهایی درآمد و برای خود همراز و همراهی پیدا کرد.

روزی پیامبر(ص)بر فراز منبر بودند و برای مردم سخنرانی می کردند.در این هنگام حسن(ع)و حسین(ع) که پیراهن قرمز پوشیده بودند و در سنین کودکی به سر می بردند وارد مسجد شدند ولی هنگام راه رفتن پایشان به دامنشان گرفت و به زمین خوردند.پیامبر(ص)از فراز منبر پایین آمده و آن ها را در آغوش گرفت و بالای منبر برد و پیش روی خود نشاند.


مشق شب:بخوانید.لطفا!

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله):

خدایا!من حسن را دوست دارم،و هم چنین آن کسی که حسن را دوست بدارد دوست دارم.

بحارالانوار،ج43،ص266


با تشکر از تمامی دوستانی که در مطلب گذشته نظر دادند:

مدیریت وبلاگ حریم دوست -- همسفر مهتاب(وبلاگ نرگس) -- سید شهاب الدین واجدی(سایت عاشوراییان) -- مدیریت وبلاگ نجوای شاکی -- میرعلی(وبلاگ طواف) -- رهپویان(وبلاگ رهپو) -- افق بی انتها(وبلاگ گونای) -- میثم(وبلاگ تخصصی کامپیوتر) -- غریبه(وبلاگ غالبون) -- دلارام(وبلاگ مچول کوچول) -- مصطفی(وبلاگ فطرس) -- سید صادق قاضی(وبلاگ آشنایی با پدر زمان) -- مدیریت وبلاگ الفاتح -- مدیریت وبلاگ ققنوس خیس -- غبار حرم رضوی(وبلاگ عدالت)

۱۶ نظر ۰۶ اسفند ۸۴ ، ۱۷:۰۶
حسن میثمی