به نماز می ایستم نگاهم می کنند ؛ کودک مکبر هم از پشت عینک ته استکانیش ورندازم می کند؛به رکوع می روم چشمم به خطوط سایه دار کتابم می افتد :
ENGLISH FOR THE STUDENTS SOCIAL…
بغض می کنم…((سمع الله لمن حمده؛سجده)) سه تا سیب زمنی پشندی الله اکبرکودک مکبر چشم بر نمی دارد،ای بابا انگار آدم ندیده! ((الله اکبر؛بحول الله))صدای قرچ و قروچ زانوهایم بلند می شود. بر روی مهر خیره می شوم… تربت اعلاـ مال کربلا، قربونت برم حسین! یعنی می شه پاسش کنم؟! ((قنوت)) نگاهی به سقف ترک دار مسجد می اندازم ، پنکه سقفی، جدی جدی یادش بخیر تابستون! می شه بازم از راه برسه؟!
معادله های حک شده روی دستم جا مونده ، خدایا چیکار کنم؟ نکنه نمازم باطل باشه؟! ای بابا ولش!… توی مفاتیح آمده بود ندونین اشکال نداره… چه قنوت طولانیی! انگاری سوره بقره است!! ((الله اکبر؛ رکوع))نیگاکن؛ همین دیروز خریدمشون؛ سفید سفید بودن ها! از فرشای اینجاس!! پس چی می گن هفته غبار روبی؟! خدایا همین جا نذر می کنم اگه همینو پاسش کنم ترم دیگه خودم تک و تنها میآم همشو می شورم .
((الله اکبر؛ سمع الله لمن حمده؛ سجده))جیغ میکروفن افکارم را پاره می کند...((الله اکبر)) دوباره با دیدن پشندی ها خندهام می گیرد . خوب مگه چی؟ همه که ندارن هفته به هفته جوراب عوض کنن؛ خوب نیست بخندی، مثلاً روزه هم هستی ها، ((الحمد لله)) … نیگا کن هنوز ده دوازده روزه که روزه می گیری؛ چه جوری رگای دستت زده بیرون . عین قحطی زده های آفریقا شدی.((به حول الله))دوباره چشمم روی خط کتاب مات می ماند؛ خدایا چیکارش کنم؟ اگه پاسش نکنم چی؟((الله اکبر؛رکوع))اصلاً اگه پاسش کنم پای پیاده می رم پابوس آقا امام رضا(ع).((سمع الله لمن حمده الله اکبر؛ سجده……الله اکبر… بحول الله))اصلاً امروز چندمه؟ بیست وشیشم؟ نه؛ بیست و هفتمه!((الله اکبر؛ رکوع))امروز چند شنبه است؟ پنج شنبه است؟((سمع الله لمن حمده الله اکبر؛ سجده… الله اکبر...)) خدایا امروز چند شنبه است؟ آهان یکشنبه؛ مثلاً ریاضی پایه داشتیم ها... خوب بیست وشیشم... خدایا فرداس؟!... ((السلام علیکم و رحمة الله و برکاتة...)).
مطلب از ویژه نامه ی نهج الشهاده، دانشگاه امام حسین (ع)