امام حسن(ع)؛ سیب خوشبو

موضوعات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از نگاه «سیب خوشبو»

حضرت رسول اعظم(ص) فرمودند: ای حسن! تو «سیب خوشبو»، محبوب و برگزیده خالص قلب من هستی...

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۳۱ خرداد ۹۵، ۱۹:۴۰ - بشرا
    افرین

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتابخوانی» ثبت شده است

سال پنجم-(دوره ی جدید)-شماره ی شانزدهم-بها:3 دقیقه

بسم الله

می گویند کتاب هم خوب است!
من هم یار مهربانم...

 

مشق شب:فقط بنویسید و بخوانید و فکر کنید...

امام حسن(علیه السلام)فرمودند:

علم را با نوشتن مهار کنید.

یکم-در عرف به آن می گویند کتاب.یک جلد دارد،صفحات آن در آن جلد،کنار هم خوابیده اند و صدها حرف برای گفتن دارند.آن طور که می گویند چیز خوبی است.اما چه بگویم که من هنوز نمی شناسمش که بخواهم از خوبی اش بگویم.

دویّم-ظاهرا همین طوری هم به وجود نمی آید.یک نفر باید همت کند و بنویسدش!یعنی به اصطلاح یک نویسنده دارد.اما آن نویسنده قرار است از کجا بیاید،الله اعلم.فکر می کنم مریخ و پلوتون و نپتون،گزینه های مناسبی برای رایزنی جهت ورود نویسنده به کره ی زمین باشند.نظر شما چیست؟

سیّم-نویسنده که وارد شد،خط تولید راه می اندازیم توپ!و همین طوری کتاب تولید می کنیم و می دهیم به ملت تا بخوانند.شما هم اصلا به این فکر نباش که خدای ناکرده گاه گداری چیزی بنویسی.البته منظورم شما نبودید ها!شما که قشر فرهیخته هستی.قلم به دستی.احتمالا حداقل یک وبلاگ را داری."شوق نوشتن" در شما احتمالا بالاست.منظورم آن نفر پشتی تان است.بله!شما!!

چهارم-«اگر بتوانند کاری بکنند تا آن کسی که اهل تالیف و اهل تحقیق و اهل کار فرهنگی،آن چنان شوق و نشاطی پیدا کند که برای کتاب نویسی خیلی مانعی نداشته باشد و وارد این میدان بشود و کار بکند و هیچ دلمردگی و افسردگی نداشته باشد،من فکر می کنم که بخشی از این مشکلات مربوط به کتاب در این کشور حل خواهد شد؛این اعتقاد بنده است.کسانی که اهل تولید کتاب هستند و می توانند این خلا را تا حدود زیادی پر بکنند،باید وارد این میدان بشوند.»1

پنجم-عده ای هم حال و حوصله دارند و می روند کتاب می نویسند.بیخیال!زندگی را عشق است.این سوسول بازی ها به من و شما نیامده.مصرف کننده باش.تو را چه به تولید کنندگی؟آن هم با این همه مشکلات فرا رو!

ششم-«البته در بعضی از بخش ها مشکلات مادی هم هست،لکن مشکلات مادی نباید مانع از این گونه کارها بشود.بیش تر این کتاب های خوبی که ما سراغ داریم و در دنیا نوشته شده است،نویسندگان آن ها در مشکلات مادی غوطه می خورده اند و این آثار جاودانه و مهم را خلق کرده اند.ما نمی خواهیم بگوییم که افرادی بروند و از گرسنگی بمیرند و کتاب بنویسند؛نه.این حرف مقبولی نیست؛اما نباید این طور باشد که ارائه ی یک اثر و تولید یک کار خوب،متوقف به مسائل مادی باشد.»2

آخر-ما را بیخیال.برو سراغ بعدی.سرمان نه درد می کند که بخواهیم دستمال ببندیم،نه کاری به این کارها داریم.بفرمایید.خوش آمدید عزیزم.خوش آمدید...در خروجی از آن طرف است!!!

(خارج از دستور:به غیر از عبارات داخل گیومه،اگر ارتباط متن را متوجه نشدید اصلا جای نگرانی نیست.به دستگاه تصمیم گیری تان شک نکنید.نگارنده اعتراف می کند که در حال نگاشتن این کلمات چندان حال خوشی نداشته است.)


خواهشمند است به دنبال ارتباط عکس با مطلب باشید و یا نباشید!
طرح این عکس هم کاملا دزدی است.همین جا اعلام می کنیم که بدجور وجدان درد گرفته ایم!

پاورقی:
1.کتاب باید هلو باشد،ص 29
2.همان


و...آن ها:با تشکر از دوستان خوب و مهربانی که در عرض این دو هفته به حقیر و این وبلاگ لطف کردند:

دلارام -- وبلاگ یاران ناب -- گل یاس -- ناشناس -- زهرا -- لینک باکس آفتاب لاگ -- وبلاگ شب های شعر شاعر شنیدنی است -- سلما -- وبلاگ من خلوت نشین -- وبلاگ گیمینگ سنتر -- وبلاگ اعترافات یک راپورتچی

۱ نظر ۱۸ آبان ۸۶ ، ۱۲:۱۸
حسن میثمی