خدایا! ماه رمضانت تموم شد همه می گویند سفره جمع شد ولی از کرمت به دور است که سفره پهن شده ای را جمع کنی. اما افسوس که لیاقت استفاده کردن را نداشتم. افسوس که ظرفی ندارم که پرش کنی.
خدایا! اگر من هم مثل بقیه از این ماه استفاده می کردم امشب برام عید بود. می دونم که اینقدر بی لیاقتم که اگر روزهای غیر از روزهای پربرکت این ماه بهم بگویند قبل از اذان صبح بهترین غذاها را می دهند بیدار نمی شوم. می دونم سحری خوردن توی این ماه مبارک هم لیاقتش از جانب خودت بوده. می دونم فردا همون آش و همون کاسه. آره هم من می دونم ، هم شما و شما خیلی بهتر از من می دونید.
اما ربم! هیچ وقت مثل ماه رمضان امسال احساس عجز و ناتوانی نکرده بودم. یه حسی که مدام بهم بگه تو هیچ چیزی نیستی. حسی که نمی تونم بیانش کنم.
ای تمام وجودم ! مهربون پروردگارم!اگر می خواهی به خاطر گناهانم عقوبتم کنی و اگر می خواهی بر اساس عدلت با این بنده حقیر رفتار کنی جای حرف نیست فقط دوستم داشته باش و مهربان باش همین.
پرسیدم ازو واسطه هجران را ***** گفتا سببی هست بگویم آن را
من چشم توام اگر نبینی چه عجب ***** من جان توام کسی نبیند جان را
ابوسعید ابوالخیر
عیدتون مبارک