کامل شد...کامل

بالاخره وبلاگ هم کامل شد.البته یک سری کارهای ریز باقی مونده اما کلاً تمامی کاربران می توانند از تمامی مطالب وبلاگ استفاده کنند.چه در صفحه‌ی اول چه در ضمایم.اما خواهش من از شما دو چیز است:اول این که من سعی کرده ام تا مطالب را کوتاه ارائه کنم تا حوصله داشته باشید بخوانیدشان.پس لطفاً بخوانیدشان!

دوم هم این که نظر بدهید و اشتباهات را بگویید تا اصلاح شود و در نظر خواهی زیر هم شرکت کنید.

اما هدف من از این متن این است که قسمت های متلف را به شما بشناسانم.

---

اول از همه بخش از طرف شما:

این بخش برای شماست.یعنی اگر مطلبی را بفرستید و مطلبتان دارای صلاحیت باشد حتماً آن را در این بخش خواهید دید.

بعدش رهسپار با ولایت:

این بخش نیز هر هفته شامل پیام های کوتاه مقام معظم رهبری(مدظله العالی)است.

سپس داستان های کوتاه:

هر هفته بایک داستان کوتاه در خدمتتان هستیم.داستان هایی که خواندنش 5 دقیقه هم طول نمی کشد اما اندازه‌ی 50 دقیقه به آدم مطلب یاد می دهد.

پس از آن بهانه:

اگر در طول هفته اتفاق خیلی مهمی داشته باشیم در این جا می توانید در مورد آن حادثه اطلاعات کسب کنید.

اصل مطلب؛از صاحب خونه:

همون طور که خودتون می دونید این خونه(وبلاگ)متعلق به آقا امام حسن(علیه السلام) است.پس عجیب نیست که مهم ترین بخش باشد.هر هفته یک داستان آموزنده از آن حضرت.

و در آخر؛زنگ تفریح:

اگر دیدید که مطالب وبلاگ دارد خسته تان می کند از آن خارج نشوید.یک بخش هست که به شما کمک می کند خستگی تان در رود.البته با خنده!

---

البته تمام این بخش ها ضمیمه است.خدا وکیلی تو کدوم وبلاگ این چیز ها رو پیدا می کنین؟اگر سراغ دارید بگید ما هم بیاییم ببینیم.

مرگ چیست؟(۱)

مرگ پل انتقال به ابدیت و جهان دیگر است.مرگ مهم ترین پدیده در هستی انسان به شمار می رود و ابعاد فوق العاده مرموز و ناشناخته ای دارد.یکی از موضوعات مرتبط با مرگ پناه بردن به خدا از مرگ های بد و ناگهانی در ادعیه و زیارات است.به نظر می رسد مرگ انسان نیز تابع اعمال اوست.یعنی کسی که بد کردار باشد مرگ بدی نیز در انتظار او خواهد بود و بالعکس.اما اصولاً این سئوال مطرح است که آیا مجاز است انسان از درگاه خداوند طلب مرگ و نابودی کند؟

ادامه دارد

…

نظر سنجی...

 

بیا ببین چه خبره؟؟؟

پسر نشسته بود و ساز دهنی می زند.با میثمی رفته بودیم سرکشی توی روستا.میثمی کناری ایستاد تا پسر دست از ساز زدن بردارد.رفت جلو.گفت:«سازت رو چند خریدی؟»گفت:«فلان قدر.»میثمی یک چیزی گذاشت روی قیمتی که پسر گفته بود و داد بهش.ساز را خرید و همان جا جلوی چشمش شکست.بعد ازش خواست که دیگر این کار را نکند

…

فکر کنم تمام حرف ها را شهید عبدالله میثمی زد.حالا بیا ببین چه خبره؟نمی دونم چه کسی باید جواب گو باشه؟وزارت مربوطه؟اما بهشون که بگی می گن جوونا نیاز دارن!!!نمی دونم چی بگم.می دونی؟!!تنها چیزی که می تونم بگم اینه:

وقتی تو نیستی نه هست های من چونند که بایدند نه باید ها...

سلام؛ما اومدیم

سلام؛

این هم یک وبلاگ جدید!با قالب زیبا و جذاب!!!!!دلیل انتخاب اسم این وبلاگ هم که واضح است.ولی بالا غیرتاً تنها مون نذارید.در وبلاگ

IHMCG خیلی اذیت شدم.ولی مطمئن بودم کسی مطالب رو نمی خونه به همین دلیل وبلاگ رو کاملاً تغییر دادم.نه! نترسید.گروه فرهنگی امام حسن مجتبی(ع)منحل نشده فقط وبلاگش عوض شده و دیگه تو وبلاگ IHMCG خبری نیست.شما هم چنان می توانید عضو شوید؛مطلب بفرستید؛نظر بدهید و خلاصه آن که زندگی کنید!(چه ربطی داشت؟)الآن کاملاً سیم هام قاطی کرده.تا بعد